امروز قلم ما امانت و سلاح دیروز شهداست
به گزارش نوید شاهد استان قم، به مناسبت هفته کتاب، کتاب خوانی و کتابداری نوید شاهد قم به گفتگو با ریحانه غلامیان پژوهشگر حوزه دفاع مقدس پرداخته است.
ریحانه غلامیان در هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۳ در شهر قم و در یک خانواده مذهبی و متدین متولد شد. تحصیلاتش را در مقطع فوق لیسانس ادیان و عرفان تطبیقی در تهران به پایان رسانده است و اکنون کارمند بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس در شهر قم است.
وی به عنوان محقق و پژوهشگر در حوزه زنان شهیده و همچنین زن و دفاع مقدس مشغول به فعالیت است. در ادامه ماحصل این گفتگو را می خوانید.
نوید شاهد قم: جرقه اولیه که شما را به سمت کار در حوزه شهدا و ایثارگران برد، چه بود؟
غلامیان: همانطور که پیشتر گفتم رشته تحصیلی من ادیان و عرفان تطبیقی است و به اقتضای همین رشته، همواره در کارهای پژوهشی از جمله با دانشگاه ادیان و دارالعرفان و موسسات، مشغول به فعالیت بودهام؛ یکی از پژوهش هایی که توفیق داشتم انجام دهم کتابی بود درخصوص مقامات عرفانی سیدالشهدا که در روز میلاد آقا امام حسین (ع) در حرم این امام همام به او تقدیم کردم و پس از آن بود که به لطف سیدالشهدا (ع) جرقه کار در حوزه شهدا در زندگی من زده شد و بعد از بازگشت در بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس دعوت به همکاری شدم؛ از سال ۹۷ توفیق خدمت در راه شهدا را بدست آوردم.
نوید شاهد قم: کار در حوزه شهدا و ایثارگران چه تاثیری در زندگی شخصی شما داشت؟
غلامیان: ارادت به شهدا همواره در زندگی من نقش پر رنگی داشته است، به گونهای که در لحظات خطیر زندگی بارها به آنها متوسل شدهام؛ برای نمونه قبولیام در دانشگاه را مدیون شهید ابراهیمی هستم. شهید بزرگواری که در گلزار شهدای سوم خرداد قم مدفون هستند و با توسل به ایشان توانستم در آزمون قبولی کنکور پذیرفته شوم؛ اما این را هم باور دارم از زمانی که وارد بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس شدم و کار من درخصوص شهدا و ایثارگران به عنوان یک شغل تعریف شد، گره محکمی با این حوزه پیدا کردم که دیگر ناگسستنی است.
این که هر صبح شروع روزم در گفتگو با خانوادههای شهدا و ایثارگران است مایه مسرت و برکت در زندگی من است. اگر بخواهم با خودم رو راست باشم، زمانی که کارم را شروع کردم فکر نمیکردم چنین ارتباط عمیقی با این خانوادهها برقرار کنم، به طوری که این عزیزان همه دلخوشی زندگی من شوند.
از زمانی که به این خانوادهها نزدیکتر شدم و شناختم از آنها بیشتر شد، دیگر نمیتوانم ساده از اسم شهدا روی سر در کوچهها و خیابانها بگذرم و هر اسمی که از شهدا و جانبازان می بینم، من را به سمت زندگی این قهرمانان می برد.
از وقتی که به طور جدی مشغول به کار در حوزه شهدا و جانبازان شدم معنویتی به زندگی من راه پیدا کرد که تمام زندگیام را دگرگون ساخت. آرزوی من این است همان طور که تکلیف من در این مسیر سنگینتر شده، پویایی و رشد لازم را برای تحقق این آرمان داشته باشم.
نوید شاهد قم: لحظه یا لحظاتی که فکر میکنید در ارتباط با خانوادههای شهدا برایتان چراغ راه بوده و مسیر را به شما نشان داده، کدام لحظات است؟
غلامیان: این لحظات، هر روز در ارتباط با این عزیزان و خانوادههایشان برای من تکرار می شود؛ خاطرم هست یک بار کتاب شهید عباس خرد پیشه شیرازی را ورق می زدم، در همان حین مشکلی ذهنم را درگیر خود کرده بود، با این شهید سخن گفتم و او طلب کمک کردم؛ فردا صبح یکی از همکارانم در حالی که با تعجب وارد اتاق می شد گفت: شهید خرد پیشه را در خواب دیدم که گفت؛ این گره به دست ما باز نمیشود و کار کس دیگری است؛ همانجا با خود گفتم که چقدر این شهدا شنوا و آگاه هستند.
واقعیت این است که هر وقت در این سال ها خالصانه از این عزیزان کمکی خواستم و موضوع را به خودشان سپردهام به گونهای مرا کمک کردهاند که خودم هم نفهمیدم و عجیب آن که هر وقت فقط خودم را دیدم و فقط به توانایی های خودم تکیه کردم به مشکلات پیچیدهای دچار شدم تا بدان واسطه دریابم که هیچ نیستم.
نوید شاهد قم: در مورد کتاب شهر فرشتگان و فکر و ایده اولیه برای نوشتن این کتاب بفرمایید؟
غلامیان: شهر فرشتگان روایت زندگی ۶۷ شهید کودک استان قم در ۱۴۲ صفحه است. ایده اولیه این کتاب وقتی که مشغول پژوهش در حوزه بانوان شهیده بودم به ذهنم رسید. در مسیر پژوهشی که درخصوص بانوان شهیده داشتم متوجه شدم که هیچ پژوهش خاصی در مورد کودکان شهید وجود ندارد و این عزیزان بسیار مظلوم واقع شدهاند. پس از آن متوسل به امام رضا علیه السلام شدم و نوشتن کتاب را آغاز کردم.
اما افتخار بزرگی که با نوشتن کتاب شهر فرشتگان نصیبم شد این بود که به واسطه پژوهشهای مرتبط با این کتاب و کرامت امام رضا علیه السلام نام بسیاری از فرشتگان کوچک شهرمان که تا آن زمان حتی در بنیاد نیز به ثبت نرسیده بود شناسایی و در قالب این کتاب منتشر شد.
باور من این است که با شروع پژوهش کتاب شهر فرشتگان این فرشتگان کوچک یک به یک خود را به ما نشان دادند.
یکی دیگر از شهدای کودک در کتاب شهر فرشتگان «ثریا شیری» 5 ساله بود که با مادر خود از شهادتش سخن گفته بود؛ شاید در نگاه اول از نظر شما هم این موضوع بسیار عجیب باشد، برای من هم در ابتدا اینگونه بود. من همواره تلاش کرده ام در بیان اتفاقات و رویدادها از خرافه و اغراق به دور باشم و تنها به عنوان واسطه انتقال به وظیفه امانت داری خود عمل کنم، اما وقتی با چنین حقایقی روبرو میشوم بیشتر ترغیب می شوم و انگیزه میگیرم تا با این کودکان فرشته خوی ابتدا خود را بشناسم و سپس به جامعه معرفی کنم.
در میان این فرشتگان کوچک شهید هفت ماههای داریم به نام «سیده زهرا حائری» که به همراه مادر بزرگوارش زهرا مومنی از خانواده شهدای مقتل فاطمیه هستند. مادر شهید سیده زهرا حائری درخصوص نوزاد هفت ماهه اش که توفیق شهادت یافت، این گونه بیان کرده بود که در زمان اذان صبح و سحر از خواب بیدار می شد و این نکته برای خانواده نیز عجیب بود.
در خصوص طرح روی جلد کتاب، شاید خیلی ساده به نظر برسد که کودکی را در حالی که به ماه تکیه زده نشان می دهد، اما واقعیت این است که طرح روی جلد کتاب شهر فرشتگان براساس مدخل «مهزاد عبایی نیا» شهید کودکی که خوابی عجیب می بیند و آن خواب را برای مادرش تعریف می کند طراحی شده است.
مهزاد ابایی نیا در خواب می بیند که صدام او را بلند کرده و او ماه را در آغوش میگیرد و این خواب را برای مادرش تعریف می کند مادر که نگرانی فرزند را می بیند به او آرامش می دهد، اما کودک اصرار میکند که ما شهید می شویم و در نهایت نیز مادر و کودک در منزل خودشان در منطقه باجک در اثر اصابت بمب به شهادت می رسند.
نوید شاهد قم: در مورد کتاب از ثری تا ثریا برایمان صحبت کنید؟
غلامیان: کتاب از ثری تا ثریا دومین کتاب من در حوزه شهدا است که درخصوص شهیده «ثریا شیری» و در ۳۴ صفحه به رشته تحریر درآمده که در سن پنج سالگی به شهادت رسید و خود در مورد شهادتش خبر داده بود.
طرح روی جلد کتاب از ثری تا ثریا چند بار تغییر کرد. دقیقاً برخلاف کتاب شهر فرشتگان که خیلی سریع و مطمئن طرح روی جلد کتاب را انتخاب کردم؛ در مورد کتاب از ثری تا ثریا، چون شخصیت اصلی کتاب کودک پنج ساله و از طرف دیگر کتاب متعلق به بزرگسالان بود، تصمیم گیری در مورد طرح روی جلد کتاب کار دشواری بود؛ نهایتاً در طراحی روی جلد کتاب از تذهیب کمک گرفتم.
ثریا از یک خانواده بسیار معمولی در شهر قم و ساکن بلوار ۱۵ خرداد بود و به همراه «فاطمه معمری» از شهدای کودک دیگر استان قم، در یک کوچه و همراه خواهرش مشغول بازی بودند که در اثر بمباران به شهادت می رسند؛ در حالی که خواهرش در زمان اصابت بمب کمتر از نیم متر با او فاصله داشت، به شهادت نمی رسد و جالب این که ثریا قبل از شهادت بارها تاکید کرده بود که من شهید خواهم شد.
نوید شاهد قم: در مورد کتاب صبورانه، سومین اثر خودتان در حوزه شهدا برایمان بگویید؟
غلامیان: کتاب صبورانه در ۶۸ صفحه در فاصله زمانی بسیار کوتاهی حدوداً یک و نیم ماهه بسته شد و خاطرم هست یکشنبه اصلاح آخر کتاب را انجام دادم و روز چهارشنبه کتاب به چاپخانه رفت و در روز پنجشنبه با لطف خداوند به کنگره بانوان شهیده استان قم رسید.
این کتاب در مورد زندگی یک بانوی جانباز به نام انسیه تاجزاده قمی است که هم دختر شهید فرخ کاویانی جبلی و هم خواهر شهید علی محمد تاج زاده قمی است که اتفاقاً همسر حاج اسماعیل ملکوتی از جانبازان دفاع مقدس نیز هست و می شود گفت ایشان از معدود زوج های جانباز کشور هستند.
بانو انسیه تاج زاده قمی زندگی بسیار درس آموزی دارند و ما تنها برشی از زندگی ایشان را در کتاب صبورانه آوردهایم که ان شاالله جرقهای برای دیگر نویسندگان باشد تا چنین سوژه هایی در استان قم محل پژوهش و کار قرار بگیرند.
نوید شاهد قم: کار در حوزه بانوان شهید و کودکان شهید بسیار مورد غفلت واقع شده و حالا شما در این مسیر قدم گذاشتهاید، دلیلش را چه می دانید؟
غلامیان: شاید دلیل اصلیاش توفیقی باشد که با کار در حوزه دفاع مقدس گره خورده؛ زمانی که در بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس مشغول به فعالیت شدم با این سوژه ها از نزدیک برخورد داشتم و ضرورت پرداختن به این عزیزان را دریافتم، اما حقیقت این است که من هیچ گاه نسبت به کار در زمینه شهدا بی تفاوت نبودم. پس باید بگویم بخشی به حیطه کاری ام ارتباط داشته و بخش دیگر به ارادت شخصی من به شهدا و ایثارگران مرتبط است.
نوید شاهد قم: چه رویکردی برای آینده و مسیری که قرار هست در آن قدم بگذارید، دارید؟
غلامیان: من گمان می کنم در شروع راه هستم و به جای این که خودم را متخصص در این زمینه بدانم، دغدغه این امر را دارم و بسیار دوست دارم در آینده، تک نگاری های قوی از شهدا داشته باشم. همین که مشغول پروژه ای در خصوص شهیده «معصومه رحیمی» هستم که اگر بتوانم حق مطلب را در مورد ایشان ادا کنم خود آن را به رشته تحریر درخواهم آورد و در غیر این صورت پژوهش های کار را در اختیار دیگران خواهم گذاشت که به قلم بیاورند.
دیگر این که باور دارم که باید در تحریر کتاب شهدا به صورت علمی ورود پیدا کنیم، اما نگاه و یاری خود شهدا در طی کردن این مسیر، اصل است. اگر این نگاه و یاری باشد بقیه امور هم به درستی کنار هم قرار خواهند گرفت تا یک اثر متولد شود. در واقع میخواهم بگویم آن چیزی که نهایتاً متولد میشود، کار خود شهداست و ما تنها انتقال دهنده این امانت هستیم.
گفتگو از فهیمه کرمی/