انتخاب اصلح در انتخابات، موجب یاری امام زمان (عج) است
به گزارش نوید شاهد استان قم، «شهید محمد معماریان» در بیستم مرداد ۱۳۴۹ در قم به دنیا آمد، در ۱۲ سالگی به بسیج پیوست و حدود ۱۳ سال سن داشت که پایش به جبهه باز شد و در کربلای ۴ وقتی از بین هزار نفر نیاز به خطشکنی ۳۰۰ نفر بود، او نامنویسی کرد تا اینکه سرنوشت شهادت او در نهرخین شلمچه رقم خورد.
اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان، اصالتاً تهرانی و ساکن قم است. پیش از انقلاب تاکنون در قم زندگی میکند. ۵۴ سال پیش وقتی ۱۶ سال داشت با همسرش ازدواج کرد. همسرش از همان ابتدا تا زمانی که بازنشسته شد، معمار ساختمان بود، خانم منتظری حالا ۷۰ سال دارد. ماحصل ۵۴ سال زندگی مشترکشان، چهار دختر و دو پسر است که بعد از محمد که به شهادت رسید، پسر دیگرش در کنار اوست. تربیت بچهها بیشتر به عهدهاش بود و کسب رزق حلال به عهده همسرش و حالا همه آنها سر خانه و زندگیشان رفتهاند؛ در ادامه گفتگو با مادر این شهید والامقام را میخوانید.
بانویی تأثیرگذار در دهه پنجاه
الرفالسادات منتظری در خصوص فعالیتهایش از قبل و سالهای آغازین انقلاب اسلامی گفت: جرقه آغاز فعالیتهای من و همسرم به قبل از انقلاب برمیگردد. از سالی که آقا مصطفی پسر امام خمینی (ره) به شهادت رسید فعالیتهای ما از همان سال شروع شد. تا به امروز هم هر کاری از دستمان برآمد، انجام دادیم.
ما اطلاعیه و اعلامیههای امام را به دیوار میچسباندیم تا مردم بخوانند. همه آن زمان خیلی میترسیدند و نوارهای امام را دور میریختند. من هرکس را که میدیدم نوارها را میگرفتم و آنها را در خانه پنهان میکردم تا بعدها که اوضاع آرام شد پخش کنم؛ اعلامیهها را از کوچه آقای نجفی و آقای گلپایگانی و گاهی هم از اطراف حرم حضرت معصومه (س) تحویل میگرفتیم.
گوشه یک «۱۰ تومانی» را نشان میدادم و آنها را تحویل میگرفتم. آن ۱۰ تومانی نشان ما بود بدون اینکه آن بنده خدا را بشناسیم. نگران هم نبودم که مأموران شاه من را دستگیر کنند. ترس در وجودم نبود. وقتی حاجی میرفت سر کار من و سه تا از بچهها در خانه بودیم. آنها را میگذاشتم خانه و در را میبستم و سراغ چسباندن اعلامیههای امام خمینی (ره) میرفتم. همه کارهای خانه از نظافت و آشپزی و همه امورات منزل را شب انجام میدادم که به فعالیتهای روز لطمه وارد نکند. زمان روز را برای کمک به اسلام و دین گذاشته بودم تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و جنگ شروع شد.
بانویی تأثیرگذار در دهه شصت
وی از اقداماتش در دوران جنگ تحمیلی اینگونه روایت میکند: جنگ که شروع شد و امام اجازه جهاد دادند خودمان ستاد پشتیبانی جنگ شدیم. با تشکیل بسیج وارد بسیج شدم و تا امروز هم در صحنه فعالیتهای بسیجی حضور دارم. آن زمان میخواستند پایگاه حضرت زهرا (س) را در مسجد زینبیه راهاندازی کنند که من گفتم پایگاه بسیج را در منزل ما راهاندازی کنند. ۴۵ سال است که خانهام پایگاه بسیج حضرت زهرا (س) است.
در بسیج آموزش اسلحه و امدادگری میدادند. هر اموری که در جبهه نیاز بود، در پایگاههای بسیج آموزش داده میشد. هر چه جنگ بیشتر اوج میگرفت کمکهای ما هم بیشتر میشد.
جنگ تمام شد، اما ما همچنان در صحنه هستیم. آن زمان کمکها برای اعزام به جبهه بود و امروز باید همچنان سنگر را حفظ کنیم و در خدمت مردم باشیم و در رفع نیازهای مردم تلاش کنیم.
بانویی تاثیرگذار در همه دههها
اشرفالسادات منتظری مادر شهید معماریان در تشریحی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود افزود: حدود سی سال است که درب منزلش برای همه علاقهمندان به شهدا باز است و مرکز اجتماع اقوام و آشنایان و هممحلهای و همشهریهاست. این منزل چون ستارهای در آسمان قم میدرخشد. سالهاست هر روز در این منزل قرآن خوانده میشود. کلیه مراسمات مذهبی برپاست و محل و مآوایی برای نیازمندان است که درخواستشان را به آنجا میبرند مادر محمد با حمایت خیران مختلف ۶۰۰ خانواده کمبرخوردار و محروم را زیر پوشش قرار داده است. منزل شهید پایگاهی برای آرمانهای اسلام و انقلاب است.
کرامت امام حسین (ع) و شهید معماریان برای شفای بیماران
او به روایت جریان شال سبز و آب تبرکی برای شفای بیماران است پرداخت و عنوان کرد: در سال ۱۳۶۵ بر اثر حادثهای از ناحیه پا به شدت آسیب دیدم و از اینکه نتوانستم به نحو شایسته در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) شرکت کنم، به درگاه خداوند ابراز ناراحتی و طلب شفا کردم نذر کردم در صورتی که پایم خوب شود دیگهای نذری منزل عمه و مسجد را بشویم. صبح روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا در عالم رؤیا دیدم چند نفر از شهدا از جمله فرزندم محمد، شهید سعید آل طه و شهید حسن آزادیان در مسجد المهدی قم به دیدار من آمدند و پسرم پس از گفتوگو شال سبزی را که از حرم سالار شهیدان آورده بود، روی پایم قرار داد از خواب که بیدار شدم در کمال شگفتی باندها را دیدم که از پایم گشوده شده و شال سبز روی پایم قرار داشت و دیگر دردی احساس نمیکردم.
قطعات کوچکی از شال سبزی که بر روی پای من بسته شده بود را به برخی از مردم دادم پس از آنکه خبر این ماجرا به محضر آیتالله گلپایگانی(ره) رسید و پس از شرح آن موضوع شال خوشبوی معطر به عطر حسینی(ع) مورد تصدیق ایشان قرار گرفت.
مادر شهید معماریان با بیان اینکه شال مورد نظر اکنون داخل یک شیشه ۱۰ سانتی نگهداری میشود و بوی عطر مخصوص آن باقیمانده است، گفت: آیتالله گلپایگانی کمی از تربت امام حسین (ع) را به من داد و گفت: یک سانت از این شال را برش بزنید و در داخل بطری به همراه آب و تربت قرار دهید من نیز این کار را انجام دادم و زمانی که مردم برای رفع بیماری و مشکلات خود از من پارچه را طلب میکنند؛ آب این شیشه را در یک بطری کوچک دیگر میریزم و به آنها میدهم تا با نوشیدن آن شفا یابند.
حضور حداکثری در انتخابات
الشرفالسادات مادر شهید معماریان از انتخابات پیش رو تشریح کرد: تلاش کنیم تا با روشنگری، دعوت به حضور حداکثری داشته باشیم و افرادی را انتخاب کنیم که ملاک ساده زیستی، تواضع، خدمت به مردم، مراقبت از بیتالمال و انقلابی بودن را در کارنامهشان دارند.
وی اضافه کرد: حضور در انتخابات و دعوت از همه آحاد ملت برای این حضور پرشور و حماسه آفرین، موجب تضعیف مواضع دشمن و تقویت و اقتدار ملی است.
وی عنوان کرد: نظام ما نظام اسلامی است، نظامی که زمینهساز ظهور حضرت بقیهاللهالاعظم (عج) است، حضور در صحنه انتخابات و تعیین دولت انقلابی موجب یاری امام زمان (عج) است.