يکشنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۲۴
مادر شهید علی شاهواروقی از خاطرات پسرش با نوید شاهد استان قم می‌گوید: علی را خیلی دوست داشتم. او هم شهادت را دوست داشت. پسر با غیرتی بود. چند بار مجروح شد اما دست نکشید. من هم مانعش نشدم تا به خواسته‌اش رسید و شهید شد.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید جانباز «علی شاهواروقی» سال 1347 در شهر تهران در خانواده‌ای مذهبی و کارگری متولد شد. دوره ابتدایی را در تهران گذراند و پس از مدتی همراه خانواده عازم شهر مذهبی قم شد. در سن 15 سالگی عازم جبهه‌ها شد و بعد از چهار سال با تنی مجروح در عملیات کربلای 5 به مقام شهادت نایل آمد.

علی عاشق شهادت بود، من هم مانعش نشدم

مجروحیت مانع حضورش در جبهه نشد

مادر از زندگیش می گوید: علی ۴ ساله بود که از روستا به تهران رفتیم. ۷ سال در تهران زندگی کردیم. در ایام مبارزات انقلاب بود که به قم مهاجرت کردیم. چند روز بعد اعلام کردند شاه رفت. علی ۱۴ ساله بود که از طریق مسجد محل عضو بسیج شد.

چند باری آمد و گفت، می‌خواهد به جبهه برود، سخت نمی‌گرفتم، اما می‌گفتم باید درس بخوانی. تو هنوز سنت کم است. ولی می‌گفت، از من کوچکتر هم به جبهه رفتند. درسم را در جبهه ادامه می‌دهم.

رفت و تا ۱۸ سالگی در جبهه‌های غرب و جنوب بود. در این ۴ سال دو بار مجروح شد. یکبار از ناحیه چشم‌ و یک بار هم تیر به شانه‌اش اصابت کرده بود.

کاری کرد که دیگه نگفتم نرو جبهه

این اواخر می‌گفتم، دیگر مجروح شده‌ای نرو. جواب می‌داد، فرمانده ما با یک پا می‌جنگد، یک چشم که چیزی نیست. اگر هر کس بخواهد بهانه بیاورد، چه کسی برای دفاع از کشور در مقابل دشمن بایستد.

وقت‌هایی بود که اصرار می‌کردم بماند. یک روز که بهانه گیری مرا دید، گفت، دیگر نمی‌روم، می‌روم سر کار، خانه و زندگی تشکیل می‌دهم. از این حرفش ناراحت شدم. گفتم تو که دنبال پول، خانه و زن نبودی. چی شد. وقتی دیدم ناراحت است، گفتم: «دیگه نمی‌گم نرو دوست داری برو جبهه»

آخرین دیدار 

از من خواست کنارش بنشینم، لبخند زد و گفت، من یک ساعت دیگه مهمانت هستم. می‌خواستم تو را امتحان کنم.

رفتم آب و قرآن آوردم از زیر قرآن رد شد. سر کوچه برگشت. برایم دست تکان داد. فهمیدم این آخرین دیدار است.

یک هفته در بیمارستان بر اثر شدت جراحات و اصابت ترکش بستری بود و در نهایت شهید شد.

انگیزه الهی 

برادر شهید هم می‌گوید: وقتی می‌بینم، برادرم ۴ سال با وجود چشم و شانه مجروح دوباره اصرار به حضور در جبهه دارد، از خود می‌پرسم، چه انگیزه‌ای می‌تواند یک جوان را تا این اندازه از جان گذشته کند، جز انگیزه الهی.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده