خاطرات شفاهی جانبازان

هنوز نوبت ما نشده است

علی محمد فدائی بوشهر جانباز ۷۰ درصد می گوید:. صبح کد خدا روستا گفت: آنها با خود ۵۰ الی ۶۰ اسب و قاطرآورده بودند که شما را ببرند و امداد غیبی به شما کمک کرد که نتوانند شما را ببرند، من در آن لحظه با خود گفتم: هنوز نوبت ما نشده است.

هنوز نوبت ما نشده است

به گزارش نوید شاهد گلستان، جانباز ۷۰ درصد «علی محمد فدایی بوشهر» سیزدهم تیر ماه ۱۳۲۳، در شهر گرگان دیده به جهان گشود. پدرش اسماعیل و مادرش سکینه نام داشت. جانباز در اوایل مهر ماه ۱۳۳۱ وارد دبستان شد و توانست دوران ابتدایی خود را با موفقیت سپری نماید و وارد مدرسه راهنمایی فخرالدین اسعد گرگانی  و پس از پایان این دوره وارد دبیرستان ایرانشهر شد و توانست درس خود را با موفقیت در سال ۱۳۴۴ به پایان برساند. ایشان ادامه تحصیل داده و با مدرک کاردانی از دانشگاه پیام نور گنبد فارغ التحصیل شد و به علت کسالتی که داشت نتوانست تا سطوح بلاتر ادامه تحصیل دهد. در سال ۱۳۴۶ ازدواج نمود و ۵ فرزند دارد. در بیست و چهارم بهمن ماه ۱۳۶۴، در عملیات والفجر ۸ در منطقه اروند رود در حالیکه فرماندهی گروهان را به عهده داشتند بر اثر ترکش توپ قسمت‌هایی از بدن ایشان از جمله صورت، دست راست، فک، چشم، گوش آسیب دیده و باعث بی حسی در قسمت راست سر و تخلیه چشم ایشان شد و به درجه جانبازی نائل آمدند. 
علی محمد فدائی بوشهر جانباز ۷۰ درصد در بخشی از گفتگوی تصویری می‌گوید: مسئول یک گروه در مرز کردستان بودم، سه سنگر زدیم و در هر سنگر ۱۳ الی ۱۴ نفر مستقر شدیم کومله‌ها درست در مقابل ما بودند و ناگهان صدای توپ و خمپاره آمد، آنها ما را محاصره کرده بودند و تعداد آنها خیلی از ما بیشتر بود همه به ائمه اطهار متوسل شدیم ناگهان هوا‌ی صاف و پر ستاره تبدیل به هوای طوفانی، همراه رعد و برق و پر از سنگریزه و شن شد حدود دو الی سه ساعت این وضعیت طول کشید، دشمنان سنگر نداشتند، بنابراین مجبور به عقب نشینی شدند. صبح کدخدا روستا گفت: آنها با خود ۵۰ الی ۶۰ اسب و قاطرآورده بودند که شما را ببرند و امداد غیبی به شما کمک کرد که نتوانند شما را ببرند، من در آن لحظه با خود گفتم: هنوز نوبت ما نشده است.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده