نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

سردار شهید «یدالله کلهر»؛ علمدار رشید «لشکر 10 سیدالشهدا (ع)»

سردار شهید «یدالله کلهر»؛ علمدار رشید «لشکر 10 سیدالشهدا (ع)»

اسمش را رزمنده‌ها، همه جا، «علمدار رشید لشکر» گذاشته بودند. از سیم‌کشی و برقکاری و آهنگری تا فرماندهی عملیاتی در گیلان‌غرب و سرپل‌ذهاب و درخشیدن در طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، تا فرماندهی لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) و تا جانشینی تیپ نبی اکرم و جانشینی فرماندهی لشکر 10 سیدالشهدا (ع)، بینش راهگشای «یدالله کلهر»، عرصه‌هایی دیگر از قدرت فرماندهی، نبوغ و ابتکار نظامی و روحیه و تفکر بسیجی در مدیریت جنگ ترسیم کرد.
شهید «سید محمد مهدی حکیم»؛ مجاهد «مصلح» و «موسس»

شهید «سید محمد مهدی حکیم»؛ مجاهد «مصلح» و «موسس»

از مبارزه با حزب بعث در آغاز ظهور خود در عراق و غربت و تبعید و آوارگی در عربستان و اردن و ایران و پاکستان، تا شهادت در سودان، زندگی «سید محمدمهدی حکیم»، سه دهه از تاریخ مجاهدت اصلاحگرانه شیعی است؛ از پایه‌گذاری «حزب الدعوه الاسلامیه»، تا تاسیس «حرکة الافواج الاسلامیة العراقیة» و «انجمن اسلامی جهانی اهل‌بیت» و «سازمان حقوق بشر عراق» و...، کارنامه پردرخشش او، افق حیات یک «مجاهد موسس» است.
الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی

الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی

از راه‌اندازی گروه «منصورون» در جریان مبارزات سیاسی سالهای پیش از انقلاب، تا پایه‌گذاری «سپاه بدر» متشکل از مجاهدان عراقی، کار او سازماندهی و طراحی ظرفیت‌های توان و بینش راهبردی، بلندمدت و راهگشایانه بود. تجهیز نیروها از ماههای اول جنگ در اتاق جنگ لشکر 92 اهواز، نقش آفرینی در عملیات های «فتح المبین» و «بیت المقدس»، پایه‌گذاری یگان حفاظت از شخصیتهای انقلاب و نظام، تاسیس دوره عالی فرماندهی «مالک اشتر» برای فرماندهان و... همه و همه حکایت از نگاه نهادساز، دوربرد و آینده‌نگر سردار شهید «اسماعیل دقایقی» دارند.
«نواب صفوی»؛ شعله‌ای در شب

«نواب صفوی»؛ شعله‌ای در شب

«سید مجتبی میرلوحی تهرانی» یا همان «نواب صفوی»، تحقق آرمانش را ندید اما الهام‌بخش راهی شد که در انقلاب امام (ره) به بار نشست...
سردار سرلشکر شهید «هاشم اعتمادی»؛ فرمانده‌ای که بسیجی‌ها عاشقش بودند

سردار سرلشکر شهید «هاشم اعتمادی»؛ فرمانده‌ای که بسیجی‌ها عاشقش بودند

«هاشم» بود و مثل «قمر بنی هاشم»، بی دست و پاره پیکر و با چشمهایی غرقه به خون، به ملاقات دوست شتافت، در حالی که در مقام مسئول یکی از محورهای عملیاتی و فرمانده »تیپ امام حسن مجتبی (ع)» در عملیات کربلای 5 مشغول ارائه گزارش به فرماندهی لشکر بود. فقط شهادت و دیدار معشوق می‌توانست او را از جبهه جدا کند. هیچ چیز حتی ازدواج، مانع از حضورش در جبهه نشده بود. جبهه رزمگاه او نبود. معبدش بود و معراجگاهش...