«گوشه گردان سرش را بین دو پایش قایم میکرد. این حالت همیشگیاش در روضه، دعا و سخنرانی سیدباقر علمی بود. کسی متوجه نمیشد کنار او نشسته است. بعد از جلسههای دعا میدیدی که پهنای صورتش خیس اشک شده است. میسوخت و میگریست ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «سید علیاکبر حاج سیدجوادی» است که تقدیم حضورتان میشود.