جانباز حسن گلی

آخرین اخبار:
جانباز حسن گلی
خاطرات شفاهی جانبازان؛

روایت جانباز از فرماندهی‌اش در جبهه‌های نبرد

جانباز سرافراز «حسن گلی» درباره نحوه مجروحیتش چنین روایت می‌کند: بعدازظهر بود که دستور حمله دادم. درگیر نیروهای عراقی بودیم که ناگهان یک خمپاره ۷۶۰ در کنارم منفجر شد. ترکشش به صورتم اصابت کرد و فک پایینم به‌ قدری آسیب دید که زبانم آویزان شد. وقتی من را به بیمارستان رساندند، پرسیدند شغلم چیست. دستم را روی گلویم گذاشتم و گفتم فرمانده‌ام. همان لحظه پرستار خانمی با دست به پشتم زد و گفت؛ نگو! اگر بفهمند، دشمن تو را ترور می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه