شهید فتح الله مرادی امید به روایت خواهر شهید
زمانی که 14،15 ساله بود به محله مسعودیه فعلی آمدیم . همواره عاشق شهید و شهادت بود. یک روز وقتی مشغول بازی بودند با دوستانش از جمله شهید رضا صوفی ، دیدم باهم در مورد بازی جنگی صحبت میکردند . فتح الله میگفت : رفقا شما نقش دشمن را بازی کنید و منم نقش رزمنده ایرانی را بازی میکنم . آنها بعد از یک بازی جانانه وقتی غالب میشدند و تیر به او میزدند خودش را روی زمین می انداخت که مثلا شهید شده است.