به کوشش انتشارات «سوره سبز» به چاپ بیستم رسید
«جیغ بلند بچه، مامان شاهی را از پای حوض پراند. مامانشاهی نفهمید پلههای بلند و باریک را چهطور دویده و به اتاق رسیده است. احمدِ یکسال و نیمه روی زمین افتاده و جیغ میکشید. مامانشاهی بچه را از زمین بلند کرد. احمد جیغ میکشید و نفس نفس میزد. مامانشاهی بچه را برگرداند و محکم به پشتش کوبید. زنهای همسایه به اتاق ریختند. مامانشاهی رو به صدیقه فریاد زد: حواست به بچه نبود.» کتاب «من زندهام» اینگونه آغاز میشود.