شهدای البرز - صفحه 2

navideshahed.com

برچسب ها - شهدای البرز
گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از چهل سال، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

گفت‌وگو با مادر فاتح خرمشهر «شهید خسرو سلیمانی»:
سوم خرداد ۱۳۶۱، روز فتح بود. روزی که خرمشهر آزاد شد، اما خانهٔ ما برای همیشه خالی. خسرو، پسرم، تکنسین رادیوگرافی بیمارستان نفت آبادان بود. همانجا که هر روز زخمی‌های جنگ را مداوا می‌کرد، یک روز خودش رفت و دیگر برنگشت. حالا بعد از سال‌ها، من مادرش هنوز همان روزها را نفس می‌کشم؛ روزهایی که پسرم انتخاب کرد بین بیمارستان و جبهه، جبهه را برگزیند. این روایت من است؛ روایت مادری که فرزندش را به خرمشهر داد و خرمشهر را به تاریخ.
کد خبر: ۵۹۲۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

مراسم صبحگاه مشترک نیروهای مسلح استان البرز صبح سوم خردادماه، هم‌زمان با سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر و در گرامیداشت عملیات بیت‌المقدس، با حضور گسترده مسئولان لشکری و استانی، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران در امامزاده محمد (ع) کرج برگزار شد.
کد خبر: ۵۹۲۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۵

نوید شاهد البرز گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ملائی را منتشر می‌کند."وصیت‌نامه شهید ملائی، چراغی فراسوی نسل جوان؛ یادگاری از عشق و ایستادگی که می‌خواند: 'خداوندا! راه روشن را در دل جوانان ما روشن‌تر کن...'"
کد خبر: ۵۹۲۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

"پشت هر پیروزی بزرگ، مردانی هستند که با جراحت‌هایشان، نشان افتخار حمل می‌کنند. نوید شاهد البرز با ویژه‌نامه‌ای به معرفی جانبازان البرزی فتح خرمشهر می‌پردازد؛ کسانی که اگرچه جسمشان زخم‌خورده، اما روحشان در اوج استوار است. اینجا داستان کسانی است که پس از ۴۱ سال، هنوز ردپای شجاعتشان در خرمشهر پیداست..."
کد خبر: ۵۹۲۱۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

به مناسبت سالروز فتح خرمشهر، ویژه‌نامه "خرمشهر؛ آواز فراموش‌نشدنی شهدا" توسط نوید شاهد البرز منتشر شد. این ویژه‌نامه مروری است بر حماسه‌آفرینی رزمندگان غیور البرزی که با ایثار و فداکاری خود، نام خرمشهر را در تاریخ این مرز و بوم جاودانه کردند.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

به مناسبت سالروز فتح خرمشهر، ویژه‌نامه "خرمشهر؛ آواز فراموش‌نشدنی شهدا" توسط نوید شاهد البرز منتشر شد. این ویژه‌نامه مروری است بر حماسه‌آفرینی رزمندگان غیور البرزی که با ایثار و فداکاری خود، نام خرمشهر را در تاریخ این مرز و بوم جاودانه کردند.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

به مناسبت سالروز فتح خرمشهر، ویژه‌نامه "خرمشهر؛ آواز فراموش‌نشدنی شهدا" توسط نوید شاهد البرز منتشر شد. این ویژه‌نامه مروری است بر حماسه‌آفرینی رزمندگان غیور البرزی که با ایثار و فداکاری خود، نام خرمشهر را در تاریخ این مرز و بوم جاودانه کردند.
کد خبر: ۵۹۲۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴

یادداشتی به قلم دکتر محمدیان در سالروز فتح خرمشهر؛
فتح خرمشهر، حماسه‌ای جاودان از ایمان و ایثار مردانی است که نام ایران را بر تارک تاریخ درخشاندند. در این پیروزی بزرگ، رزمندگان غیور کرج نقشی فراموش‌نشدنی داشتند؛ همان‌ها که پس از آزادی، نخستین اذان را با صدای شهید حاج‌علی گروسی بر فراز مسجد جامع طنین‌انداز کردند و نخستین نماز را به امامت حاج آقا ترابی در میان ویرانه‌های شهر قهرمان اقامه کردند. این روایت، داستان نور است؛ نوری که از دل تاریکی‌های جنگ برآمد و تا ابد خواهد درخشید.
کد خبر: ۵۹۲۰۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴