«چادر نقرهای رنگم را سعی کردم و تا در ورودی آمدم. حمید با یک سبد گل زیبا از غنچههای رز صورتی و لیلیوم زرد رنگ دم در منتظرم بود. سرش پایین بود و من را هنوز ندیده بود. صدایش که کردم متوجه من شد و با لبخند به سمتم آمد ...» ادامه این خاطره از همسر شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۹۲۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۷
به مناسبت گرامیداشت دهه مبارک فجر مسابقه کتابخوانی ویژه دانش آموزان برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۵۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
برگی از خاطرات شهید مدافع حرم «سیاهکالیمرادی»:
«همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم، دختری آمد و با گریه من را بغل کرد هقهق گریههایش امان نمیداد حرف بزند. کمی که آرام شد. گفت عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم. به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید. حق نیستید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۵۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۸
«یکی از مژههای حمید روی پیراهنش افتاده بود. مژه را به دستش گرفت به ما نشان داد و گفت: نگاه کن از بس با من حرف نمیزنی و منو حرص میدی مژههام داره میریزه! ...» ادامه این خاطره از همسر شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۳۲۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۵
« حمید نگران و دلواپس بالای سر من ایستاده بود. دل این را نداشت که مرا در آن وضعیت ببیند با مهربانی از در و دیوار صحبت میکرد که حواسم پرت بشود میگفت تا سه بشماری تمامه ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۲۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۲
«حوصلهام سر رفته بود. این وسط شیطنت حمید گل کرده بود. گوشی را جوری تکان میداد که آفتاب از صفحه گوشی به سمت چشمهای من برمیگشت. از بچگی همینطور شیطنت داشت و یکجا آرام نمیگرفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۰۳۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳
«وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم کل اتاقها و آشپزخانه را دود گرفته است گفتم حمید حتماً اسپند دود کرده، ولی این دود خیلی بیشتر از دود کردن بود! با رفتن به آشپزخانه شستم خبردار شد که حمید دستهگل به آب داده است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «حمید سیاهکالیمرادی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۶۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
«اینطور مواقع حمید نقش میانجی را بازی میکرد شروع میکرد به صحبت «آروم باش خانم. آخه این بچهها اینطوری با نشاط بازیکنن خوبه یا خدای نکرده مریض باشن و توی خونه افتاده باشن؟ اینطوری پرجنبوجوش باشن خوبه یا برن سراغ بازیهای کامپیوتری و موبایل؟ ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «حمید سیاهکالیمرادی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۵۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۱
«پاییز سال ۹۳ هر دو دانشگاه میرفتیم. معمولاً عصرها بود پشت کامپیوتر مینشست و به دنبال مقاله و تحقیق و کارهای دانشگاهش بود. نیم ساعتی بود که حمید پشت سیستم نشسته بود. داخل اتاق رفتم و کمی اذیتش کردم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۶۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹
«حمید به شوخی میگفت «عه حاج خانوم کمتر گریه کن!» تا این را میگفت یاد حرف راننده میافتادیم و میزدیم زیر خنده. رفتار و ظاهر حمید طوری بود که خیلیها مثل این راننده فکر میکردند طلبه است یا آسید صدایش میکردند ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
«روز مسابقه هر کاری کردم نتیجه را به من نگفت. نزدیک غروب بود که زنگ خانه را زد. با شوق آیفون را زدم و دم در منتظرش شدم. لنگلنگان راه میرفت. لب بالاییاش هم پاره شده بود. دیدن این صحنه آنقدر برایم عذابآور بود که متوجه جوایز و مدال حمید نشدم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم "حمید سیاهکالیمرادی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۱۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۷
نوید شاهد - در خجسته سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله، جمعی از شهروندان کشور آذربایجان مقیم قم میزبان خانواده شهید مدافع حرم بودند. بهانه این دورهمی کتاب «یادت باشد» بود که به زبان آذری لاتین ترجمه شده است.
کد خبر: ۴۹۵۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۲
با حضور خانواده شهید مدافع حرم «سیاهکالی»
جشن امضا کتاب «یادت باشد» با حضور پدر و مادر شهید حمید سیاهکالی و نویسنده کتاب در شهر قم برگزار می شود.
کد خبر: ۴۵۸۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
گذری بر کتاب «یادت باشد»
آمدند تا روحی تازه به ایثار ببخشند و رفتند تا واژه به واژه فداکاری را معنا کرده باشند، شهدای مدافع حرمی که امروزعاشقانه هایشان به نگارش درآمده و یادگارهایشان برای همیشه ماندگار می شود.
کد خبر: ۴۴۲۴۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۲
کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسیده است؛
کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالیمرادی، دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید.
کد خبر: ۴۳۸۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۶