مادر شهید مدافع حرم "سید محمدحسین میردوستی" در خاطرهای از او میگوید: «بعد از مراسم دیدم محمدقاسم برادرش دارد با او دعوا می کند گفتم؛ محمدقاسم چه شده؟ گفت هر چه صدایش میکنم جواب نمیدهد انگار اینجا نیست! برادرش گفت؛ همه دارند با ریتم سینه میزنند، او دارد برای خودش سینه میزند، گفتم چه کارش داری حالا بچهام دارد برای خودش سینه میزند....» ادامه این خاطره از شهید "سید محمدحسین میردوستی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ میخوانید.