رزمندگان ورامین

رزمندگان ورامین

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| تأسی از مولا علی(ع)

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «حاج هادی» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «به تأسی از مولایمان علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) باید با اسرا مدارا کنیم. این‌جا سرزمین ایران است. ایرانیان به مهمان نوازی شهره‌اند. فرزندان ما اکنون نزد خدایشان روزی می‌خورند. کاری بکنید که شهیدانمان پیش خدا شرمنده نشوند.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| دعای دانش آموزان

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «عزیزالله جنیدی» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «در عملیات فتح‌المبین ترکش خمپاره‌ای ما را قابل دانست و تو بدنم جاخوش کرد. چون جراحتم زیاد حاد نبود، خودم از اعزامم به تهران ممانعت کردم. یکی دو روزی را در همین جنوب بستری شدم.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| ایستگاه صلواتی

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «علیرضا زواره» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «یکی از جاهایی که شدیداً مورد تنفر دشمن بود، ایستگاه های صلواتی بود؛ به خاطر تأثیر بسیار خوبی که این مراکز بر روحیه رزمنده ها داشت. به همین خاطر همواره یکی از اهداف بمباران های هوایی دشمن به حساب می آمد.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| بستنی بهشتی!

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «مرحوم حسن ترابی» ار رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «تابستانها گروه بستنی ساز به سرپرستی محمود کریمی قناد عازم جبهه می شدند تا جگر رزمنده ها را توی گرمای بالای چهل پنجاه درجه با بستنی سنتی خنک حال بیاورند. یک بار تو جزیره مجنون به دلم افتاد که هرطور شده به نیروهایی که در سنگرهای کمین هستند، بستنی برسانیم. کار سختی بود. روز نمیشد این کار را بکنی. ممکن بود سنگرهای کمین لو برود.»

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| شکست ارتش دنیا

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «عزیزالله جنیدی» ار رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «صدام صد سال هم با شما بجنگد، در نهایت آن کسی که شکست می‌خورد يقيناً خود اوست. همه ارتش‌های دنیا هم که بیایند شکست خواهند خورد. من اگر این را می‌دانستم همان روز اول جنگ تسلیم می‌شدم. بیچاره از این که دیده بود صدام چه کلاه گشادی به سر نیروهایش گذاشته، ناراحت و عصبی بود.»

خاطرات جبهه و جنگ بسیار شیرین و لذت بخش بود

نوید شاهد - بسیجی"سیدمحمدرضا حسینی" روایت می‌کند: «خاطرات جبهه و جنگ همگی در عین سختی های ظاهری بسیار شیرین و لذت بخش بود. خصوصا خاطراتی که با دوستان شهید همراه و همرزم بودیم.»

خبر شهادت "آیت الله بهشتی" در روز آخر عملیات

نوید شاهد - رزمنده "سیدجمال حسینی" روایت می‌کند: «برادران تخریب چی راه نفوذی دشمن را مین گذاری کردند و ما مشغول سنگرسازی شدیم حدود پنج روز نگذشته بود که کاملاً به منطقه آشنا شده بودیم که دشمن از وجود ما مطلع شد. و با انواع سلاحها و ادوات نظامی خود از ما پذیرایی می‌کرد. روز آخر مأموریت خبر شهادت شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی را از رادیو شنیدیم.»

آغاز عملیات با صدای "حاج احمد متوسلیان"

نوید شاهد - رزمنده "محمدقاسم صادقی" روایت می‌کند: «در عملیات فتح المبین گردان ما و گردانی از تیپ 21 حمزه از ارتش جمهوری اسلامی مشترک وارد عمل شدیم عملیات ساعت 22/30 روز اول فروردین ماه با صدای حاج احمد متوسلیان از بیسیم گردان آغاز شد. و آن نتایج بسیار خوب که شاهد آن بوده و همگی شنیده ایم.»

روایت رزمنده"درویش خرمی" از تلخ و شیرین روزهای جنگ

نوید شاهد - رزمنده "حسین‌رضا درویش‌خرمی" روایت می‌کند: «خاطرات تلخ شهادت همرزمان و خاطرات شیرین حضور در جمع با صفای بسیجیان که با همدلی و برادری سختی های جسمانی را به فراموشی می سپرد.»

شناسایی پلاک شهدا

«سیف الله تاجیک» روایت می کند: برحسب وظیفه مسئولیتی که به عهده داشتم بررسی آمار نیروها و تهیه و تأمین پلاک شناسایی برای نیروها قبل از عملیات و انتقال مجروحین و شهدا در حین عملیات بود.

نمازخانه ای با صندوق مهمات کاتیوشا

«سیدمحمد حسینی فرد» رزمنده بسیجی روایت می کند: نمازخانه ای را به وسیله صندوق های مهمات کاتیوشا درست کردیم که از آن به بعد محل برگزاری نماز جماعت و همچنین برپایی مجالس دعا گردیده بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه