به بهانه اولین سالگرد شهادت سردار شهیدمحمد علی الله دادی
پیکر سردار برروی دستان مردم وارد گلزار شهدای پاریز شد . اذان را گفتند .پرسیدم "چرا پیکر شهید را دفن نمی کنند ؟" گفتند:"صبر می کنیم تا سردار سلیمانی نماز اول وقتشان را بخوانند....




نوید شاهد: سردار شهید محمد علی الله دادی در سال 1342 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان استان کرمان به دنیا آمد .تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در همین روستا گذراند و سپس وارد دانشکده فنی کرمان گردید.
دیروز «مدافع حریم» امروز «مدافع حرم»

همزمان با شکل گیری انقلاب اسلامی درس را کنار گذاشت و برای کمک به انقلاب وارد جهاد سازندگی سیرجان شد . با شروع جنگ تحمیلی ،در تاریخ 14/7/1359 به اتفاق دوست و همرزم خود سردار شهید مهدی زندی نیا عازم جبهه گردیدو به سوسنگرد رفت.39روز بعد در تاریخ 23آبان ماه1359 ارتش بعث عراق اقدام به محاصره سوسنگرد  نمود .سردار الله دادی به همراه گردان خمپاره انداز شهید سید حسین علم الهدی در کنار نیروهای ستاد جنگ های نامنظم دکتر مصطفی چمران وارد خط مقدم جنگ گردید و پس از چندی تبدیل به یکی از بهترین کاربران این سلاح  گردید.پس از شهادت علم الهدی درهویزه ،سردار الله دادی به دهلاویه رفت و در جمع نیروهای شهید چمران به مبارزات چریکی پرداخت . این سردارشهید همچنین در عملیات طریق القدس که منجر به آزاد سازی سوسنگرد و بستان شد حضور فعالی داشت و در این عملیات فرماندهی یگان خمپاره انداز را عهده دار بود.

سردارالله دادی از اواسط سال 1361به عضویت رسمی سپاه در آمد و قبل از عملیات خیبر تحت عنوان نیروی دیده بان به گردان ادوات لشکر 41ثارالله که فرمانده آن حاج قاسم سلیمانی بود پیوست .

در عملیات بدر دستور  داده شد تا تشکیلات مستقل واحد خمپاره انداز در سپاه تبدیل به گردان ادوات با سه گروهان :پشتیبانی آتش ،ضدزره و ادوات سبک گردد که شهید الله دادی در این ساختار به عنوان فرمانده گروهان ادوات سبک انتخاب شد ،کاری سخت و طاقت فرسا که می بایست خمپاره اندازهای 60میلیمتری و تیربارها و گلوله های آنها را در شب عملیات با خود حمل نموده و به همراه گردان های رزم وارد خط مقدم نبرد گردند و در هر جا که حضور دشمن مشاهده شد اقدام به شلیک گلوله برروی اهداف و نیروهای ارتش بعث نمایند . او در این نبرد تلاش فراوانی از خود نشان داد .

در عملیات والفجر 8مسئول تطبیق آتش تیپ ادواتی رعد بود ،تطبیق آتش نیاز به هوش بالا و محاسبات دقیق داشت که از پس هر نیرویی بر نمی آمد . در عملیات کربلای 1سردار الله دادی به عنوان جانشین فرمانده تیپ (سردار شهید مهدی زندی نیا)ایفای نقش نمود و بالاخره در عملیات کربلای 5شهید زندی نیا ، دوست وهمراه همیشگی سردار الله دادی در خط  مقدم نبرد به شهادت می رسد . حاج قاسم سلیمانی در اثنای عملیات از پشت بیسیم دستور میدهد که سردرا الله دادی فرمانده تیپ رعد ادوات لشکر 41ثارالله شود.

قبل از شروع عملیات والفجر 10با توجه به نبود جاده مواصلاتی ، شهید الله دادی در طرحی کاملا محرمانه و نظامی دستور انتقال مهمات و تجهیزات را از مسیر ارتفاعات به دشت سلیمانیه نمود وبدین گونه در پیروزی لشکر 41ثارالله بر دشمن بعثی نقش اساسی ایفا نمود.

وی پس از جنگ به مدت سه سال جانشین فرمانده تیپ زرهی 38ذوالفقار کرمان گردیدو چندی بعد فرماندهی تیپ زرهی رمضان لشکر 27محمد رسول الله (ص)تهران را عهده دار شد . سردا رالله دادی در سال 85به یزد عزیمت نمود و فرمانده تیپ 18الغدیر را برعهده گرفت . با تشکیل سپاه الغدیر یزد در تاریخ 18آبان 1387به عنوان اولین فرمانده سپاه الغدیر استان یزد منصوب شد و تا 30خرداد 1390در این سمت به خدمت ادامه داد .

زندگی مبارزاتی این سردار سرافراز اسلام با هجوم عوامل استکبار و گروه  های تکفیری – سلفی به سوریه وارد مرحله تازه ای گردید و با دعوت سردار حاج قاسم  سلیمانی به عنوان مستشار نظامی برای کمک به دولت و ملت سوریه در مقابله با تروریست ها عازم این کشور شد. طرح ها و مشورت های وی در راستای توقف و خنثی سازی جنایات و توطئه های فتنه صهیونیستی تکفیری موجبات عقب نشینی گسترده گروه داعش و جبهه النصره را از مناطق وسیعی از سوریه ایجاد نمود.

سردار شهید محمدعلی الله دادی در روز یکشنبه 28/10/1393 درحالی که برای بازدید از استان قنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود مورد حمله بالگردهای توپ دار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند به شهادت رسید و بدین گونه نام  خود را در فهرست مدافعین و حامیان مقاومت اسلامی و ضدصهیونیستی ثبت نمود.

پیکر مطهر شهید پس از تشییع در تهران و کرمان به سیرجان منتقل شده و طی مراسم باشکوهی در زادگاهش پاریز به خاک سپرده شد.


شهید الله دادی در آینه خاطرات

*دو سال قبل از شهادتش ،پدر و مادر خودرا به سفر زیارت امام رضا(ع) برد . بعد از برگشتن از زیارت دیدم خیلی خوشحال است .گفتم :چطور شده که این قدر خوشحال هستید ؟ گفت ": بعد یک عمری توانستم پدرم را راضی کنم که دعا کند شهید شوم .پدرم هم روبروی ضریح امام رضا(ع) دعا کرد که شهید شوم ."
دیروز «مدافع حریم» امروز «مدافع حرم»

سردار عاشق شهادت بود و حیف بود غیر از شهادت از دنیا برود.


*علاقه عجیبی به خانواده شهدا داشت . امکان نداشت به همراه ایشان به سرکشی خانواده شهدا برویم و دست پدر شهید را نبوسد . بارها دیدم سردار دست فرزند شهید را می بوسید و به این بوسه افتخار می کرد . مواقعی که در نماز کنار ایشان می ایستادم ،بلا استثنا می شنیدم که در قنوت نمازهایش دعای "اللهم الرقنا توفیق الشهادة فی سبیلک " را می خواند.

*خود ایشان می گفت :"من از زمان ورود به میدان صبحگاه تا رسیدن به جایگاه ،آمار نیروهای داخل میدان را به دست می آورم".بعداًکه سابقه سردار را مطالعه کردم متوجه شدم ایشان در دوران دفاع مقدس هم در واحد تطبیق آتش گردان ادوات لشکر ثارالله بودند که نیاز به محاسبات و گراگیری دقیق داشت .بیهوده نبود که سردار سلیمانی در همایش نقش پزشکی در دفاع مقدس که در استان یزد برگزار شد ,از سردار الله دادی به عنوان فرمانده باهوش سپاه الغدیر یاد کردند.

*سردار می گفت :"ما بدهی داریم به شهدا باید بدهی خود را ادا کنیم ".یک بار پرسیدم :"چطور باید بدهی خود را نسبت به شهدا ادا کنیم ؟" گفت :" ما باید با تلاش خودمان در جبهه حق بدهی خود را ادا کنیم و آخرین بدهی ما شهادت در راه خداست ".

*برخی شب ها که در کنار ایشان بودم گاهی اوقات از شدت درد پای خود را به زمین می کوبید ،ولی یک بار هم به کسی چیزی نمی گفت که من درد دارم . یک بار پرسیدم :"حاج آقا پاتون درد می کنه ؟" سری تکان داد و گفت :"کم و بیش ." ایشان سی و پنج درصد جانبازی داشت ، ولی به کسی چیزی نمی گفت .

منبع :"نگاهی به پهنای افق" نوشته "محمدعلی همتی"
 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده