بیست و چهارمین سالروز شهادت
نوید شاهد از کرج: پدر و مادر عزيزم! از اينکه حس مي‌كردم در مكاني راحت قرار بگيرم و در سنگر نباشم غمگين بودم من نمي‌توانستم به خود بقبولانم كه برادرانم در مرزها شهيد شوند و من هر روز شاهد اين باشم.
به گزارش نوید شاهد از کرج شهید بزرگوار علی طائی در سال 1339  در تهران چشم به جهان گشود ، از زندگي علي فقط اين را مي توان گفت که بسیار آرام و خنده رو و بيدار بود. بيدار به معني واقعي کلمه و زماني که انقلاب در حال شکل گيري  به طور عمومي در بين مردم بود ديگر آرام و قرار نداشت. مي خواست در همه صحنه ها حضور داشته باشد بطور مستمر اعلاميهها را مي خواند و پخش ميکرد و بعد از پيروزي انقلاب و همزمان با حمله متجاوزان بعثي به خاك ميهن اسلامي تاب و توان خود را از دست داده و بطور جدي به تمام مقرهاي سپاه پاسداران مراجعه مي کرد تا شايد از طريق آن ارگان که به آن ايمان کامل داشت به جبهه اعزام گردد که نهايتاً با فرا رسيدن وقت نظام وظيفه از طريق ارتش جمهوري اسلامي به خدمت گرفته و به جبهه اعزام گرديد و همچون لاله های به خون تپیده  در روز بیست و ششم تیر ماه سال 61 در پاسگاه زید به لقاا... پیوست.

شهید علی طائی/ هيچ وقت به من ناكام نگویيد چون در نهايت،كامم را گرفتم

 سیری در وصیت نامه شهید
به نام او كه همه چيزم از اوست. به نام او كه زندگي ام در جهت اوست. به نام او كه زنده به اويم. به نام او كه از اويم. به نام او كه زندگي ام بخاطر اوست. شدنم در جهت اوست. بودنم از اوست. رفتنم به اوست. يادم اوست. جانم اوست. معشوقم اوست. معبودم اوست. مقصودم اوست. مرادم اوست. احساسش مي كنم با قلبم با ذرّه ذرّه ی وجودم، با تمام سلولهايم، امّا بيانش نتوانم كرد. اي همه چيز به يادت هستم و به يادم باش كه بي تو هيچ و پوچ خواهم بود.
پدر و مادرعزيز و گرامي ام! ممكن است وقتي كه شما اين نوشته را مي خوانيد من ديگر نباشم و از حالت مادّي كه دارم خارج شده باشم. چون براي يك مسلمان مرگي وجود ندارد و اين حالت تحوّلي بيش نيست. اميدوارم زيادي بي تابي نكنيد كه اين كار از اجر شما مي كاهد. انسان براي گذراندن امتحان در اين جهان آفريده شده و مام كارها و مسائل براي امتحان انسان است.فرزند دار شدن هم جزیي از اين امتحان مي باشد. فرزند امانتي است پيش شما از طرف خداوند كه در موقع لزوم بايد آن را پس داد. * إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّاإِلَيْهِ راجِعُونَ*(بقره/156)
پس چه خوب است آدمي در راه خدا از اين مرحله بگذرد.
پدر و مادر عزيزم! از اينکه حس مي‌كردم در مكاني راحت قرار بگيرم و در سنگر نباشم غمگين بودم من نمي‌توانستم به خود بقبولانم كه برادرانم در مرزها شهيد شوند و من هر روز شاهد اين باشم. من چگونه مي توانستم مشاهده كنم كه هر روز عدّه اي از بهترين جوانان ما در مرزها كشته مي شوند و من به كارهاي روزمرّه مشغول باشم. مي دانم كه از دست دادن من برايتان سنگين است ولي آيا غم از دست دادن حسين (ع) بر فاطمه زهرا (س) و زينب كبری(س) سنگين نبود؟ مگر آنها كشته نشدند تا دين اسلام پا بر جا باشد؟ به من آموختند كه زندگي مادّي نكبت بار است و نبايد منتظر باشم كه مرگ مرا فرا گيرد بلكه بايد به سراغ مرگ بروم. مگر انسان يك بار بيشتر مي ميرد؟ پس چه بهتر كه آن يك دفعه هم در راه خدا باشد. بايد بگويم كه اميد زيادي براي شهادت دارم و هميشه هنگام خواندن نماز آرزوي شهادت مي كنم و شهادت را يك افتخار مي دانم، براي مكتبم، ميهنم و خانواده ام شهادت را يك پيروزي مي دانم و اميدوارم اين پيروزي هر چه زودتر نصيبم شود. انسان تنها در مقابل مرگ تسليم است و هيچكاري از او بر نمي آيد پس چه بهتر كه اين مرگ در راه عشق خود در راه آن كس باشد كه انسان او را مي پرستد.
امروز حسين زمان تنها است امروز فرزند فاطمه (س) در برابر سپاهان كفر و ابر قدرتهاي پست بي ياور است امروز كربلاي انقلابمان خون مي خواهد و من مي روم تا به يزيد و يزيديان زمان بفهمانم كه شهادت بالاترين آرزوي ماست. مي روم شايد نينوایي را بيابم و در عاشوراي دوران هديه ی نا قابلي در راه پيروزي حق بر باطل و اسلام بر كفر در پيشگاه مولايم مهدي(عج)تقديم نمايم:
الهي در دلم نوري بر افروز            مراتقواي قدسيان بياموز  
الهي جان من توحيد گر کن          مرا زين شرکزيرو زبر کن
پدرم! درود بر توكه چون ابراهيم (ع) فرزند خويش را به فرمان خداي بزرگ به قربانگاه فرستادي و آگاه باش كه فرزندت هرگز از فرمان باريتعالي سرباز نمي‌زند. و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمي داند و زندگي را جز جهاد در راه عقيده درست نمي‌داند و شهادت را جزء بهترين نعمتهاي خداوند مي داند. پدرعزيزم! اميدوارم كه براي از دست دادن من غصّه و افسوس نخوريد كه شهادت حدّ نهايي تكامل يك انسان است و كاري كن كه بقيّه ی فرزندانت در راه خدا باشند.
شهید علی طائی/ هيچ وقت به من ناكام نگویيد چون در نهايت،كامم را گرفتم


مادرعزيزم! سلام بر تو كه بالاخره بر احساس مادرانه ات پيروز شدي و فرزندت را روانه ی ميدان نبرد كفّار و مسلمين كردي و گفتي كه تو را در راه خدا هديه ی انقلاب اسلامي مي كنم.من بوجود تو افتخار مي کنم كه مادري از سُلاله ی فاطمه زهرا (س) هستي.
تو بوستان وجود مني و من آن غنچه ی توأم كه پروريده ایي مادرمهربانم! قامتت را بلند گير و نداي الله اكبر  خميني رهبر سر ده و سخن رفتگانِ راه خدا را به مردم برسان كه همانا سخن ما پيروي كردن از خدا و قرآن و خميني است.
برادران عزيزم! هوشيار باشيد و غير اسلام و قرآن به چيز ديگر فكر نكنيد که هر چه خير و صلاح انسان است در اين كتاب نهفته است.  شما سعي كنيد كه راه خدا را ترويج نمایيد و در اين راه از بذل جان و مال خويش دريغ نكنيد...
پدر و مادر و برادران عزيزم! در مرحله ی اول اسلام و تكليف ديني و بعد اين آب و خاك بر گردنم حق دارد، در حفظ آن كوشش كنيد. بعد از رفتنم بزرگترين آرزويم اين است كه اسلحه ام زمين نماند. رهبر عزيز را تنها نگذاريد و هميشه از او تبعيّت كنيد. اميدوارم هيچ وقت به من ناكام نگویيد چون در نهايت،كامم را گرفتم كه بهترين نعمتهاست. شكر خدا مي كنم كه قدري مهلتم داد تا اسلام واقعي را بشناسم و در خاموشي جهل از دنيا نرفتم. بارالها! پروردگارا! اين هديه، این خون ناقابل ما پيروان فرستاده ات محمّد(ص) و فرزندش خميني را بپذير و ما را از سر بازان وليّ عصر (عج)قرار بده و آرزوي ما كه همان نعمت پُرلطف ملكوتي است بر آورده ساز و اين بنده ی حقيرت را جزو غلامان سرور شهيدان قرار بده.
شهید علی طائی/ هيچ وقت به من ناكام نگویيد چون در نهايت،كامم را گرفتم
خدايا! سپاس مرا بپذير و بهترين لذّتهاي آخرتي و دنيایي را به من عطا کن و آن  لذّت كه مي‌دهي در عبادت كردن قرار بده و به من آني عطا كن كه در به كار گرفتن آن از مقرّبين تو باشم. خدايا! مي دانم آنچه تو مي خواهي مي كني مرا بر آن راهي بگذار كه مصلحت توست. خدايا! تو جانم دادي و جانم خواهي گرفت مرا در آن صراطي گذار كه هيچ گاه در لحظه ی جان دادن هراس نكنم. خدايا! به من نعمتها دادي كه من نه قدرش دانستم و نه لياقتش را داشتم پس مرا زباني ده كه سپاسگزار تو باشم. خدايا! به من دانشي ده كه تو را بهتر بشناسم و زباني ده كه تو را بهترين وصف كنم و هوشي ده كه تو را بهتر درككنم و حافظه اي ده كه تو را هميشه در نظر گيرم و باز ذهني ده كه تو را دائم در ذهن گيرم و به من بينایي ده كه تو را هميشه ببينم و باز احساسي ده كه تو را حس كنم و به من تمام حواسي را ده كه تو را هميشه در خود حس كنم. خدايا! تو خدايي يعني آفريننده اي و من هيچ، ولي بنا به حكم تو بشر مي تواند به جایي رسد كه فقط تو هستي.خدايا! به من لياقت رسيدن به اين مقام را بده.خدايا! به حدّي گناه كردم و از فرمان تو سرپيچي كرده ام كه شرمنده‌ام، مرا از بخشنده شدگان درگاه خود قرار بده.خدايا! هرگز مرا به خودم وا مگذار كه بي تو هميشه هيچم. خدايا! پدر و مادرم را ببخش و بيامرز كه آنها نيز بي تو رو سياه هستند. خدايا! اگر لحظه اي مرا بخودم وا گذاري هميشه غفلت خواهم کرد مرا بخودم وا مگذار. خدايا! هر چه بخواهم كم است و هر چه بگويم ناكامي و هر چه بشنوم ناقص و هر چه از تو بخواهم و تو بدهي لازم و هر چه درك كنم ناكامل و هر چه حس كنم و هر چه ببينم نامعلوم، خدايا! آنچنان قدرتي به من عطا كن و آنچنان لطفي در حقّ من بنما كه در آخرين لحظات عمرم نام تو را بر زبان داشته باشم.خداوندا! اسلام و مسلمين را ياري ده و پيروزي را در سرتاسرجهان هرچه زودتر برمسلمين نعمت ده. ازخدامي خواهم كه ظهور امام زمان (عج) را سريعتر گرداند و بر سلامتي نايبش امام خميني بيفزايد و طول عمر او را افزون بگرداند. خدایي را سپاس مي گويم كه درِ رحمت جهاد را بر من گشود و جرأتم داد تا از مرگ نهراسم وزنده مرزوق باشم. قدر اين ابرمرد را بدانيد، از بيانات گوهربارش استفاده نمایيد كه به راستي خداوند حجّت عظيمي بما عطا نموده و در اين بُرهه از تاريخ چنين رهبري را به ما اهدا نموده است. پس قدرش را بدانيد كه فردا در روز جزا در پيشگاه خداوند سرافكنده و شرمسار نباشيم. هميشه گوش به فرمان او باشيد و از اين نعمت گرانبها كه خداوند نصيب ما كرده است حداكثر استفاده را نمایيد. عرق مي ريزم تا خون نريزم به هنگامش خون ريزم تا شرف نريزم.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده