شهید آبان ماه
دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۵
شهید سید حسین علوی جلگه فرزند سید محمود در سال 1342 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 25/8/61 در منطقه خط مرزی عین خوش به علت اصابت ترکش به سر به فیض عظیم شهادت نائل آمد و به لقاءالله پیوست.

بسمه تعالى

 

به نام خدا كه از اويم، براى اويم، هستي ام براى اوست، رفتنم براى اوست و بازگشتم به سوى اوست

         به پاى نور خصم آورد زنجير                                  گمانش روز را چاره است تأخير

         نميدانست فرق سقف شب را                                   شكافد صبح با رگبار تكبير

در انفجار جهل و جاهليت، عصر اتم، عصر تمدن طلايى تزوير كه كباده‌كشان صلح و پيشگويان عادل و آزاده (سيا ، موصاد، كا .گ.ب و ... ) بار ديگر طاق نصرت حقوق بشر را با استخوانهاى شكسته و اندام قطعه قطعه شده انسانهاى آزاد و بى‌آزار آذين بسته‌اند. آنگاه سقف شب را شكافتند بدان اميد كه نور را در زير آواره‌هاى سنگين سياهى و ظلمت بشكنند اما ستاره‌هاى سرخ شهادت شهاب‌وار جوشن شب را دريدند و تا فتح كامل دروازه‌هاى صبح ركاب زدند و به لقاءالله پيوستند و همچنان در سراشيبى و فراز تاريخ زندگى ملل مختلف به لقاء الله مى‌پيوندند. و اين چنين توطئه جهانخواران بين‌المللى نابودى اميد و جرقه‌اى كه در دل اين آسمان زندگى مستضعفان در رنج نگاه داشته شده پيدا شده است آغاز مي شود اما ديرى نمى‌گذرد كه اين جرقه فتيله خويش را در عرض چند ماه مى‌پيمايد و به انبار باروت خشم انسانهاى خسته از سلطه بيگانگان مى‌رسد و انفجار آغاز مى‌شود.

انفجارى كه از كرانه شرق گرفته تا به غرب ادامه پيدا مى‌كند. انفجارى كه مي رود تا دنيا را در برگيرد و ريشه‌هاى پوسيده غارتگران را در نوردد و شب تاريك مستضعفان را روشن گرداند. انفجارى كه شراره‌هاى آتش آن دامن خصم را گرفته مي رود تا دودمان پليد بعث و بعثيان را درهم پيچد كه نه دودمان غارتگران جهانى را از نوكران دون صفت تا جنايتكاران شرق و غرب.

و دمندگان اين آتش ملت مستضعف ايران است كه هر لحظه بر اثر قهر با خشم انقلابى خونين  نسبت به متجاوزان با ريختن خون آنان و دادن شهيد شعله‌هاى اين آتش را افزون مى‌كند .

جرقه اصلى اين انقلاب 15 خرداد بود و شعله‌اش در 22 بهمن فراگير شد و مى‌رود كه محيط خويش را در برگيرد و روشنايى ببخشد و اميد بيافريند و در اين بين به هراس افتادگان حقوق بشرى و سازمان مللى دست به كار شده‌اند تا از خارج و داخل اين آتش را خاموش كنند. ولى چه بيهوده مى‌انديشند و منافقين عروسكى كه اسير دست دشمنان شده‌اند دست به ترور و وحشت و ارعاب مي زنند و همچنان خفاشان شب‌پرست شبانگاه از مخفيگاه بيرون آمده و خلقى را كه ادعاى طرفدارى آن را دارند به خاك و خون مى‌كشند و در اين ميان زحمت كشان واقعى براى خلق بيشتر هدف آنان بوده‌اند. مخصوصا روحانيونى كه هميشه پرچم مبارزه بر عليه استبداد داخلى و استعمار خارجى بوده‌اند. روحانيتى كه در تاريخ چندمين دهه نهضت هاى اسلامى پيشتاز و مبارز بوده ولى سرانجام دمكرات منشها و ليبرالها و منافقان خائن وابسته زمان خودمان و امثال اينها پيدا شده‌اند. انقلاب و جنبش مسلحانه را به انحراف كشانيده‌اند و اينجاست كه اين كلام امام معنى پيدا مى‌كند كه: شما كه 50 سال سر كار بوديد چه غلطى كرديد؟ و من به همين خاطر به عنوان يك جوان اين مملكت، از شما امت حزب‌الله مي خواهم كه هميشه در كنار روحانيت در سنگر اسلام مبارزه كنيد. چرا كه روحانى مبلغ و شما يار ديگر اسلاميد و روحانى بدون خاطر هميشه تيغ‌هاى دشمن را متوجه خود ساخته كه هيچگونه سازشى با بيگانه نداشته و هميشه و هميشه اسلام و سرنوشت ملت مسلمان برايش از هر قرارداد و ساخت و پاخت با بيگانه مهم تر بوده است.

پس به عنوان يك حزب‌اللهى (كه اگر لياقت آن را داشته باشم) از شما ملت مسلمان، خواهران و برادران خويش مي خواهم كه روحانيت را در هيچ مسئله‌اى تنها نگذاريد و با جان دل از آن حمايت كنيد و دوست داشتم همه قدرت جهان ر ا در گلويم جمع مي كردم و فرياد مى‌آوردم: اى مردم لحظه‌اى فكر كنيد آخر چرا در اين جامعه آنچنان جوى را مى‌خواهند بر عليه روحانيون درست كنند كه ديگر در امور مملكتى نظر ندهند؟ چرا اينقدر از عمامه به سران مى‌ترسند. ببينيد چه كسى دشمن آنهاست؟ چه كسانى در داخل با آنها مخالفت مى‌كنند؟ نقش روحانيت در نهضتهاى چندين دهه اخير چه بوده  و .....

اگر به اين سؤال‌ها پاسخ درستى داده باشيد، حتم دارم با من هم صدا مى‌شويد و فرياد مي زنيد: خواهران و برادران، روحانيت را حمايت كنيد روحانيت را روحانيت را، .............    

سخنى با خانواده:

.. و اين آخرين پيام من گوياى خواست عمقى من است. مادر، چون كوه استوار و ثابت قدم باش جاودانه بمان و خود و فرزندان اين آب و خاك حمايت كن. هان بيدار باش كه شهادت من، تو را از هدفت باز ندارد. چرا؟ هدفمان بسى بالاتر از اينهاست كه در راه آن كه اين چنين حوادث كوچكى توجهى شود. زهرا وار كوله‌بار مصيبت را به دوش بكش و رسالت شهيدان را به هر كوى و برزن بانگ بزن و برسان و تو پدر ثابت قدم و استوار پيش برو. گمان مبر كه شهدا مرده‌اند كه شهيد شاهد است و جاودان. شاهدى بر ظلم ابر جنايتكارانى كه هر روزه بر مردم محروم سرخپوست آمريكايى، سياه آفريقايى، عرب مستضعف و مسلمانان در بند نگاه داشته شده و ستمديده.

از برادران و خواهران خويش مى‌خواهم كه صبر داشته باشند و اميدوارم كه همگى در خط اسلام پيرو ولايت فقيه باشند و در شهادتم گريه نكنيد كه نشانه سستى و ضعف كه دشمن شاد كن است.

من با عروس زيباى شهادت ازدواج كرده‌ام و به آرزوى ديرينه خود رسيده‌ام كه خداوند اين قربانى را از خانواده ما قبول كند.

و مى‌خواهم كه از همه فاميل و آشنايان به جاى من حلاليت  بطلبيد و خود نيز مرا حلال كنيد.

و در پايان از همه مي خواهم كه براى سلامتى امام دعا كنيد و دفاع از اسلام و روحانیت را فراموش نكنيد.                                                                                                                                                                                                                      والسلام
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده