شهید اردیبهشت ماه
دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۹
شهید غلامرضا خزائی فرزند علی اشرف در سال 1347 در بیجار دیده به جهان گشود و در اردیبهشت ماه سال 1365 در منطقه جنوب در اثر حوادث ناشی از درگیری مستقیم با دشمن در جبهه یه درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

««بسم الله الرحمن الرحيم »»

 مبارك باد بقية الله اعظم ارواحنا له الفداء وجود چنين رزمندگانى ارزشمند و مجاهدان فى سبيل الله كه آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را رو سپيد و مجاهدان را ه خدا را سر افراز نمودند .

انا لله و انا عليه راجعون ان تنصروا الله  ينصركم و يثبت اقدامكم

و با درود و سلام به پيشگاه حضرت محمد بن عبد الله  خاتم النبياء بهترين مخلوقات روى زمين و با سلام و درود بر ائمه اطهار عليه السلام

و با سلام و درود بر خاتم الاوصياء حضرت مهدى (عج) و با سلام و درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران نجات دهنده بشر از منجلاب فساد و تباهى و گمراهى.

با سلام بر روان شهداى راه حق و عدالت و آزادى و با سلام و درود بر رزمندگان سلحشور غيور مردان جبهه‌هاى نور عليه ظلمت و با سلام و درود بر معلولين اسرا و مفقودين و امت هميشه بيدار و هميشه در رزم و هميشه در صحنه ايران.

با سلام به خدمت پدرو مادر و برادران و خواهرانم وصيت نامه خود را آغاز مى كنم

در اين برهه از زمان كه ابر قدرتهاى شرق و غرب و مزدور خود فروخته آنان دست به سوى اسلام و شرف و آزادى است كه قدم در راه صفحه جهاد عليه كفر گذاردم و من هم بنا بر وظيفه شرعى و الهى و انسانى  كه داشتم قدم در صحنه  جهاد عليه كفر مى گذارم و خدا را شكر مى كنم كه چنين رهبرى را در جلوى  راهم قرار داد تا بتوانم راه درست را تشخيص بدهم .

من مى روم تا آخرين قطره خون خود را در پهن دشت ايران زمين ريخته تا نهال انقلاب اسلامى ايران و قرآن محمد را در اين سرزمين  آبيارى كنم كه عزيز ان من بزرگترين رسالت و مسئوليت كه بر دوش خود حس كردم اين بود كه در راه اسلام و پاسدارى و حراست از انقلاب كبير اسلاميمان كه خونها ى هزاران شهيد و معلول و مجروح است بكوشم . لذا كه به جبهه  مى روم كه با يك رژيم ضد خدايى مبارزه كنم .

من قدم نهادن در اين راه را يك فريضه مى دانم و در اين راه اگر لياقت كشته شدن را داشتم پيروزم ‌و شهادت كه در راه جنگ با كافران و منافقان به درجه شهادت برسم.

 خداوندا به محمد (ص) كه فرستاده به حق توست سوگند كه اصلا از خونم متاعى ندارم كه درراه تو بدهم و اينك اين خون من و اين جان ناقابل من تقديم به تو هديه به تو هديه به روح تو خمينى .

كه اى پروردگار بزرگ بسيار در تلاش بوده ام كه هميشه در راه تو باشم و برايت  بنده‌اى مخلص باشم  هر چند كه لطف تو شامل حالم بوده ولى شرمنده ام و اميد بخشش دارم .

خدايا من قطره خون ناچيزم جان ناقابلم را براى گسترش اسلام‌بپذير و اگر جان ما آن ارزش را دارد .

پدرو مادر عزيزم اگر چه براى شما من فرزند خوبى نبودم و نتوانستم خدمت به شما بكنم و زحماتى كه شما كشيده بوديد جبران كنم اميدوارم كه مرا ببخشيد و از من راضى باشيد تا خدا  هم از من راضى باشد .

اگر شهيد شدم گريه نكنيد و گريه‌ها را به مشتى تبديل كنيد و بر دهان منافقين  شرق و غر ب بزنيد و افتخار كنيد كه فرزند كوچكتان را فداى اسلام و خاك پاى اسلام كرده اند .

منبع:اسناد و مدارک موجود در ارشیو بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده