شهیدی که خوابش تعبیر شد
![](/files/fa/news/1400/2/27/660364_932.jpg)
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد علی عسگری در سال ۱۳۵۷، در شهر مقدس قم به دنیا آمد. محمد علی در خانوادههای مستضعف رشد یافت و چون پدرش بیمار بود، فقط تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کرد و پس از آن برای کمک به پدر پیر و مادر صبور خود مشغول به کار شد. با شروع روزهای پُرجنب و جوش انقلاب در تظاهرات مردمی شرکت کرد و به همراه دوستانش به رسواگری شاه خائن پرداخت.
محمدعلی به پدر و مادرش خیلی احترام می گذاشت و همیشه می گفت: «آنقدر کار می کنم تا بالاخره صاحب خانه شویم» و سرانجام با پول هایی که پس انداز کرد خانه ای برای آنها خرید در روزهای انقلاب با تمام دوستانی که به شهادت رسیدند یک گروه تشکیل داده بودند و به مراقبت از مردم می پرداختند. در راهپیماییها شرکت میکرد و گاهی تا صبح به خانه نمی آمد.
محمدعلی جثه ای قوی داشت و می گفت: باید بروم و به مردم کمک کنم شاید کسی زخمی یا مجروح شود و به کمک من احتیاج پیدا کند. او به نماز و روزه اهمیت زیادی می داد و همیشه سجاده اش را در حیاط پهن میکرد و به راز و نیاز با خدای خود میپرداخت. میگفت: خیلی دوست دارم زیر سقف آسمان با خدا حرف بزنم. در رشته کاراته فعالیت می کرد و 9 جام جایزه گرفته بود و در این رشته مهارت زیادی پیدا کرده بود. شهید پس از اعزام به جبهه های کردستان برای خدمت به غرب کشور، علاقه زیادی از خود نشان می داد و همیشه می گفت: فضای کردستان به بچه های قمی احتیاج دارد شاید بتوانیم تاثیر مثبت بگذاریم.
مادرش می گوید: قبل از آخرین اعزام به من گفت: مادر جان اینبار که بروم دیگر بر نمی گردم. گفتم: این حرف ها را نزن تو از کجا می دانی؟ لبخندی زد و گفت: «خواب آقای بهشتی را دیدم، یک لیوان آب به من داد؛ من به شهید رجایی تعارف کردم، اما ایشان گفتند: این سهم توست، بخور! نوش جانت» و گفت: این بار به شهادت می رسم. مرا حلال کنید نماز و روزه غذا ندارم؛ فقط تنها وصیتی که دارم این است که بعد از شهادت من گریه و بی تابی نکنید، شهادت لیاقت و افتخار می خواهد.
شهید عسگری پس از حمله ناجوانمردانه عراق راهی میدان نبرد شد و سرانجام پس از ۱۶ ماه خدمت در کردستان در روز بیستم بهمن ماه ۱۳۶۱ در درگیری مسلحانه با اشرار به فیض شهادت نائل آمد.