زندگی نامه/
سه‌شنبه, ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۴
نوید شاهد _ در کتاب سبز قامتان، در بخشی از زندگی نامه شهید قاسمعلی کبیری به همسرش گفته است: اگر می خواهی تو را را شفاعت کنم بعد از من گریه نکن. اگر جنازه مرا دیدی با روی باز استقبال کن و به یاد حضرت زهرا سلام الله علیها باش و فرزندم را روی تابوت بگذار تا او را ببینم. در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید قاسمعلی کبیری در روستای خورآباد از توابع استان قم دیده به جهان گشود. پدرش روحانی بود و به او شیخ عابد می‌گفتند. قاسمعلی تحت نظر پدر تربیت شد و تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی در زادگاهش ادامه داد.

با وجود پیروزی مبارزات مردم، برای پیروزی انقلاب اسلامی بر خود واجب دانست که با بچه‌های روستا به قم برود و فعالیت کند و فقط به مبارزه فکر می‌کرد و در همه راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت داشت.

در سال ۱۳۶۰، ازدواج نمود با شروع جنگ تحمیلی برای پیوستن به صفوف مجاهدان حق علیه باطل به جبهه ها رفت و در کردستان مشغول خدمت شد. در این مدت ۲ بار مجروح گردید و در نهایت روز پنجم خرداد ماه ۱۳۶۴ در درگیری با ضد انقلاب و آذربایجان غربی به شهادت رسید. آخرین دیدار خانواده با شهید در مشهد مقدس بود. برای همسرش روسری مشکی و برای فرزندش لباس مشکی خرید و گفت: من شهید می شوم و کسی نیست برای شما لباس مشکی بخرد.

پس از بازگشت از مشهد برای آخرین بار به جبهه رفت و چهار روز بعد خبر شهادتش را آوردند. شهید به همسرش گفته بود: «اگر می خواهی تو را را شفاعت کنم بعد از من گریه نکن. اگر جنازه مرا دیدی با روی باز استقبال کن و به یاد حضرت زهرا سلام الله علیها باش و فرزندم را  روی تابوت بگذار تا او را ببینم.»

شهید آن چنان در فکر تقویت روحیه رزمندگان بود که وقتی در جبهه مجروح می شد و او را به قم می آوردند، به همسرش می گفت: لباسم را شب بشور که مادرم نبیند؛ چون ممکن است به همسایه ها بگوید و آنها نگران بچه‌های سربازشان شوند.

پیکر پاک این شهید در گلزار شهدای روستای خورآباد قم آرام گرفته است.

منبع: کتاب سبزقامتان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده