خودسازی، از دستاوردهای مهم جنگ تحمیلی بود
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید حجت الاسلام محمد ابراهیم حق دان در تاریخ 22 دی ماه 1315 در شهرستان جهرم در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود. مرحوم پدرش حجة الاسلام حاج شیخ عطاء الله روخانی و نماینده حضرت آیة الله بروجردی در استان فارس بود.
وی در تاریخ 28 خردادماه 1360 وارد سپاه پاسداران بندر انزلی شد و پس از چندی مجاهدت در مبارزه با رژیم طاغوت و همچنین در جبهه های حق علیه باطل در تاریخ 24 اردیبهشت ماه 1362 به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.
پدرش در انجام حوزه علیمه جهرم بی نظیر بود و بسیار دوست داشت فرزندی به جای خودش به اسلام عزیز خدمت کند خداوند این فرزند شهید را به او عنایت کرد.
شهید حقدان از اوان کودکی در اثر تربیت صحیح خانواده عاشق مذهب و اسلام و ائمه بود. دوران ابتدائی را گذرانده و در سن 15 سالگی پدر خود را از دست داد. پس از گرفتن سال سوم متوسطه در سال 1330، راهی شهر مقدس قم شده و بسیار مشتاق ادامه تحصیل در حوزه علمیه بود تا در دیار عاشقان الله به این خیل سعادت بپیوندد و خود را آماده ی پذیرش سختی ها و مرارت های ادامه تحصیل آماده کرده بود.
در حوزه علمیه جهت این هدف مقدس ساکن شد، در سال 1337 با خانواده روحانی وصلت کرد و تصمیم قطعی در گرفتن این که قم را وطن دوم خویش قرار داد. از ابتدای زندگی راهی شهر و نقاط مختلف کشور جهت تبلیغ می شد تا دین خویش را به اسلام عزیز ادا کند. در این هدف متوقع هیچ گونه مادیات و تحمیلات زندگی نبود؛ ضمن تحصیل مدتی در جهرم فعالیت داشت از جمله منبر و تبلیغ و ارشاد و برقراری نماز جماعت و فعالیت داشت.
در کوشش بنای مسجد آقا علی و گرفتن کمک از برادران متعهد جهت این بنا ساختمان مسجد قبله در کنار شهر جهرم و برقراری مراسم ائمه اطهار و برگزاری نماز جماعت زحمت فراوانی متحمل می شد. تا این مساجد رونق گرفت؛ وقتی هم که جهرم می رفتند به طور موقت در مساجدی مانند مسجد قبله مسجد حاج آقا علی، مسجد حسین، مسجد مهدی و امام جماعت بود و برنامه تبلیغ و ارشاد در این مساجد را وظیفه خویش می دانست.
در سن جوانی زیارت کربلا حسین بن علی علیه السّلام چندین بار مشرف شده و ادامه تحصیل می داد و در همین دوران چندین بار جهت ارشاد و راهنمائی و تبلیغ حجاج راهی مکه معظمه و مدینه می شد، سپس شهید باز در قم ساکن شد و از درس حوزه استفاده می نمود و مشتاقانه از دروس اساتیدی چون آیت الله گلپایگانی و آیت الله منتظری و امام خمینی و حاج آقا مصطفی به فراگیری مشغول بود؛ ضمن فراگیری دوره سوم دروس خارجه راهی شهرها و روستاها جهت تبلیغ می شد؛
از جمله قزوین، سنندج، شیراز، جهرم، اقلید، آباده، خوزستان، گیلان، مازندران، بندر انزلی، بندرعباس، مریوان، کازرون، مسجد سلیمان، خرم آباد و در هر کجا سفر می کرد همکاری با روحانیون به کمک مستضعفان دریغ نداشت و مشکلات زیادی را در این راه تحمل می کرد، مخصوصاً تبلیغ در جاهایی که برادران شیعه و سنی بودند، آن هم در رژیم که با هزاران موانع روبرو می شد.
در سال 1342 در تاریخ گرفتن امام عزیز از قم و تبعید ایشان به ترکیه شهید حقدان فعالیت داشت چنان که در آن روز دست زن و بچه خود را گرفته و راهی تهران جهت همکاری برادران و خواهران در تظاهرات به اتفاق مردم قم رفت تا بلکه در میان تظاهر کنندگان مردم شریف تهران برای آزادی امام راهی باز کند ولی متأسفانه ورود به تهران وسیله در خیابان تهران متحیر و بهت زده هر کجا حرکت می کرد راه بسته می شد و مأموران داخل شدند و عمّامه هر روحانی که در ماشین بود بر می داشتند و از ماشین بیرون می کردند به زن و بچه های بی گناه لگد می کردند؛ تا آن روز شهید با زن و فرزندش در یک گاراژ پیر مردی گاراژ دار مدت سه روز در اطاق مخروبه ای جای گرفت و به طور مخفی پس از سه روز راهی قم شدند شهید حقدان فعالیت خود را در همکاری اعلامیه های امام و نوار ایشان و گرفتن امضا از دوستان جهت آزادی امام داشت.
در سال 1351 از طرف حوزه راهی شهر مسجد سلیمان در منطقه خوزستان گردید لازم است درباره شهر اروپائی مسجد سلیمان کمی اشاره شود ممکن است خواننده عزیز کمتر از این شهر اطلاعاتی داشته باشد که رژیم منحوس پهلوی این منطقه با ارزش مخازن نفت را چگونه رایگان در خدمت استعمارگران قرار داده بود، این شهر معروف به شهر اروپائی ارتباط شدید با خارجیان و استعمارگران همچون شهری که مذهب و مکتب را فراموش کرده فسق و فجور در آن روز به حد اعلای خود رسیده بود به طوری که به گفته رئیس دادگاه سابق مسجد سلیمان در شب نوزدهم ماه رمضان لااقل 12 پرونده متجاوزین در دادگاه موجود بود؛
ماه رمضان، اهل روزه و عبادت نبودند، مگر افراد کمی که متدیّن و درست کار تربیت شده افراد مکتب بودند مکان های قمار و لهو و لعب آشکارا در کوچه و خیابان ها به چشم می خورد، ایام عاشورای حسینی عروسی که با ساز و آواز و رقصیدن در کوچه و اطراف حمام مخصوص عروس و داماد به طور علنی انجام مراسم ازدواج و عروسی بود ایام سال سینماهای نامشروع و مجالس شراب خواری در اختیار جوان های زمان قرار گرفته بود.
شهید حق دان موقعیتی از طرف حضرت آیة الله گلپایگانی اعزام جهت تبلیغ و امام جماعت آن شهر شد و در هوای گرم سوزان 50 درجه حرارت در ماه رمضان و ماه های دیگر به مدت هفت سال با خانواده خویش زحمت کشید؛ شهری چون تبعیدگاه آیة الله منتظری بود.
شهید حقدان به فعالیت پرداخت و با تحمل و رنج های بسیار به طور مداوم خدمات خود را انجان داده و به تشکیل انجمن های اسلامی جوانان در سطح شهر به صورت بسیار و ساختن و بنای حسینیه قمر بنی هاشم به برگزاری نماز جماعت و احکام در آنجا و تشکیل جلسات زنانه در منزل و کلاس قرآن و نماز ساختن مسجد به کمک برادران مومن فعال و بنای مسجد پشت کرده و بنای مکتب الزهرا مجلس ویژه زنان و تأسیس کتابخانه ولیعصر در مسجد صاحب الزمان و بنای مسجد در کنار شهر پرداخت.
همچنین به برقراری برنامه های مذهبی در آن مکان و برگزاری دعای ندبه و دعای سمات و تشکیل جلسات عقیدتی و قرآن و احکام ویژه دانش آموزان مدارس و دعوت علما از قم جهت ارشاد و تبلیغ مردم، گرفتن سهم امام و رسیدگی به زندگی بعضی بیچارگان و فقیران و وادار کردن به تزکیه مال و جان شان و تشکیل جلسات زنانه به نام فاطمه در عرفان به دست آوردن کتاب رایگان جهت کتابخانه ولیعصر و رابطه با روحانیون خارج از شهر و در شهر پیشبرد.
رژیم سابق روزی او را از سر نماز جماعت بردند و عمامه او از طرف رئیس شهربانی برداشته و مسجد را که با یک زحمت رونق گرفته بود به وسیله ی بولدوزر خراب کردند و کوشش بسیاری جهت گرفتن جلو فعالیت هایش انجام دادند و مظلومانه حق او را ضایع کردند و در یک روز تمام جلسات زنانه و مردانه و دبیرستان هائی از جمله کلوپ دینی و دبیرستان اقبال سابق و دبیرستان سالور سابق و دبیرستان شهناز سابق همه را تعطیل و اعلام کردند با عین حال شهید حقدان مقاوم ایستاده بودند.
در اوایل انقلاب، راهپیمائی و تظاهرات را رهبری می کرد و همه فعالیت های خود را جهت پیشبرد انقلاب به کار گرفته بود. پس از پیروزی انقلاب جهت استقبال امام به تهران رهسپار شد و با حجة الاسلام آقای اکبر رفسنجانی رئیس محترم شورای مجلس اسلامی جهت حراست و حفظ سلاح آن مملکت در کاخ سعد آباد مشغول فعالیت بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شهید حقدان تشخیص می داد که دیگر به روستاها و شهر مسافرت کند و صدور انقلاب و رساندن پیام امام به روستاها و جاهای محروم را مسئله اصلی قرار دهد تا بتواند بیشتر خدمت کند.
با شروع جنگ تحمیلی عراق با ایران اسلامی به مدت یک ماه شهید همراه با گروهی از روحانیون به جبهه نبرد حق علیه باطل در منطقه خرمشهر اعزام شد و در آن جا به فعالیت پرداخت، از آن تاریخ به بعد رژیم عراق شهربانی مسکونی ما را بمباران کرد و عده ی زیادی را بی گناه در خاک و خون کشید.
شهید حقدان برای رسیدگی به وضعیت مردم آسیب دیده راهی این مناطق می شد از جمله به اتفاق روحانی مسئول دفتر امام در جماران آقای رسولی راهی ایلام و به کمک مردم آن جا شتافت و در تاریخ 28 خردادماه 1360 وارد سپاه پاسداران بندر انزلی شد و همراه با برادران پاسدار به مبارزه با منکرات و از بین بردن طاغوت زده با پرداخت بنای ستاد مبارزه با منکرات را در مکان های حساس بندر انزلی قرار داد.
جلوگیری با بی حجابی و بی بندوباری در برنامه ریزی با برادران سپاه فعالیت می کرد، شهید حقدان در روستاها جهت برگزاری نماز وحدت دینی و تبلیغ و رساندن پیام امام و سخنان امام و به وسیله نوار ایشان بسیار مهم می دانست و همیشه دلش برای مستضعفان مملکت می تپید، با برادران و روحانیون و امام جمعه در حفظ انقلاب کوشا بود.
سرانجام به ندای امام لبیک گفت؛ مبنی بر این که حضور روحانیون در جبهه ها اهمیت دارد، وظیفه خود را جهت رفتن به جبهه مکرراً لازم دانست، گرچه سپاه بندر انزلی موافقت به رفتن طولانی او به جبهه را نکرد و وجود ایشان را در سپاه لازم می دانست ولی باز معتقد بود که من چون مردی سن دار چهل و هفت ساله هستم تا با جوانان رزمنده عزیز فعالیت کنم و معلومات دینی و خودم را در آن جا در کنار برادران فعالیت داشته باشم.
در سپاه بندر انزلی برادران سپاه لباس و ساک او را به گرو گرفته بودند، ولی او می گفت: تا زمانی که جنگ است باید در جبهه بجنگم و مبارزه کنیم. روحانیون سالخورده تر می توانند در ارگان ها فعالیت کنند. شهید حقدان در جبهه سرپرستی روحانیون جوان را که رهسپار جبهه می شدند را بر عهده داشت و آن ها را تقسیم و در سنگرهای برادران رزمنده جای می داد و رسیدگی می کرد و حتی در خط مقدم جبهه روز ها سر می زد و می رفت که مشکلات آن ها را برطرف کند.
شهید حقدان سرانجام پس از بارها رفت و آمد در سنگر مبارزه حق علیه باطل پس از فرائض نماز شب و صبح و انجام دعا در میان سنگر جنوب به وسیله ی موج انفجار به درجه شهادت رسید؛ جنازه شهید با احترام خاصی و مورد توجهی در بین هزاران مردم شهید پرور جهرم از روحانیون، پاسداران غیور و ارتشیان عزیز، دانشجویان تربیت معلم و تمام اصناف بازاری با نوجه سرائی و سینه زنی و با شعارهای کوبنده به طرف گلزار شهدا به روی دست پاسداران حمل شده و با مراسم عزاداری و نماز به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
مراسم برگزاری فاتحه در شهر شیراز توسط بنیاد شهید جهرم دو روز توسط بنیاد شهید جهرم در تهران توسط برادرانش و مسجد سلیمان توسط مردم مومن و متدیّن، شهر بندر انزلی توسط سپاه پاسدارن بندر انزلی و قم توسط روحانیون اهل فارس، همراه با مجلس زنانه برگزار گردید و همین سالگرد با سخنرانی آیت الله خلخالی نماینده محترم قم برگزار گردید.
پیام ها
پیام او این بود که مردم در شنیدن پیام امام کوشا باشند و به اجرا بگذارند.
خانواده من جان بر کف باید برای جمهوری اسلامی خدمت کنند.
جوانان قرآن و ادعیه و نماز جمع را ترک نکنید.
خصوصیات اخلاقی :
همیشه پیش سلام بوده و حتی به یک کودک کوچک.
هیچگاه نظر به مادیات نداشت و در پی زندگی مرفه و تجملاتی نبود.
افرادی که وارد مرحله روحانی می شوند آن ها را بسیار تشویق می کرد و سفارش به تقوا می کرد.
دوست داشت اهل خانه اش باسواد و برای اسلام فعال و کوشا باشد.
همیشه به فکر روستائیان و مستضعفان مملکت بود و خدمت خود را بیشتر متوجه آن ها می کرد.
نماز اوّل وقت به مجالس دعا و زیارت اهمیت بسیاری می داد.
از افرادی که در گوشه مملکت خصوصاً با لباس روحانی نظاره گر انقلاب بودند و فقط تماشاچی، بسیار رنج می برد و گاهی به طور انفرادی در خانه آن ها می رفت و سفارش کمک به انقلاب را می داد.
در مقابل زخم زبان و اذیّت منافقین و گروهک ها بسیار استقامت می کرد و خود را نمی باخت تا دست از فعالیت بردارد.
همیشه می گفت: ما مدیون خون جوانان هستیم باید انقلاب را به جهان برسانیم.
بعد از هر نماز دعا به امام می کرد و گاهی برای سلامتی او روزه می گرفت.
برای اهل خانه با عاطفه و مهربانی بود و بیشتر اوقات کارهای خودش را خودش انجام می داد.
انفاق و کمک به بیچارگان را دوست داشت.
شغل او فقط روحانی بود و به زندگی بسیار ساده و کم قانع بود.
همیشه با گروهک ها و مخالفین انقلاب درگیر بود، به همین جهت دشمنان زیادی هم داشت.
گفتار شهید حق دان :
من در جبهه باید آنقدر بمانم تا با برادران رزمنده کربلا را فتح کنیم و یا جنازه من خاکسترش بیاورند و یا به وطن برگردم و گرنه زندگی بدون پیروزی ارزش ندارد.
فرزندان من اگر برای امام و انقلاب فردی کوشا نباشند مورد عاق من قرار می گیرند.
بهترین چیزی که جنگ برای ما آورد خودسازی و خلوص نیت بود و قدر این پیر جماران را بدانید که قیمت دارد و گوش به زنگ پیام او باشید.
همچنین از نزدیکان شهید حقدان شهید اکبر سلیمی جهرمی جزء شهدای 72 تن در حزب جمهوری تهران بود و فرزند خواهرش شهید احمد کشمیری در شیراز 21 ساله بود؛ از کسانی که با ایشان آشنائی داشتند آقای حاج محمد علی شرعی و حاج شیخ حسین دار شیرازی آقای خلخالی نماینده مجلس، آقای رسولی مسئول دفتر امام در جماران آقای علی کریمی جهرمی از دفتر آقای گلپایگانی امام جمعه جهرم سید حسین آیت اللهی و اکثریت طلاب شیراز در قم بودند.
والسّلام