درخواست صبر و شکر از خداوند
به گزارش نوید شاهد استان قم، سیدفرید فاطمی فرزند سید علیمحمد در تاریخ 1 شهریور 1340 در شهر مقدس قم به دنیا آمد.
وی پس از چندی مقاومت در جبهههای حق علیه باطل در تاریخ 2 اسفند 1364 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام پروردگارى که انسان را از خون آفرید، بنام پروردگارى که کریمتر است، بنام پروردگارى که نوشتن را به قلم تعلیم کرد، بنام پروردگارى که آموزانید به انسان آنچه را که نمىدانستیم.
بارالها میدانى که چه مىکشیم گویى چون شمع ذوب مىشویم. معبودم از مردن نمىهراسیم اما مىترسیم که بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر سوزیم هم که روشنایى میرود و جاى خود را دوباره به شب مىسپارد، پس چه باید کنیم؟ از یک سو باید بمانیم که شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. عجب مصیبتى! چه مىشد امروز شهید مىشدیم و فردا زنده مىشدیم تا دوباره شهید شویم و به فرمایش خود اباعبدالله حسین(ع) ما در دامان کرامت و آقایى پرورش یافتهایم و سعادت و سرورى در روح و جان ما موج مىزند و عزت و شرف به ما حکم مىکند که براى مرگ آغوش باز کنیم.
آه چقدر مشتاقم که به این جوانان شهید هرچه زودتر بپیوندم.
اى کوههاى سر به فلک کشیده، اى دشتهاى یادگار نظام جور قابیلیان تاریخ و اى نخلستانهاى به یاد آورنده نالههاى امیرالمؤمنین (ع) و بدانید که ما در راه شهدا گام برمىداریم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
و انى مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون فلما جاء سلیمان قال أتمدونن بمال فما اتانى الله خیر مما اتاکم بل انتم بهدیتکم تفرحون. «نمل 35 ـ 36»
حال فرازهایى از معصومین سلام الله علیهم اجمعین را یادآورى مىنمایم:
همه خوبی ها در شمشیر و زیر سایه آن است و مردم را راست ننماید جز شمشیرها و شمشیرها کلیدهاى بهشت و جهنم هستند این است کلام مبارک رسول الله (ص)
خدایا مرا شاکر و صابر کن و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار کن.
خدایا مرا دو چشم اشکبار بخش که دل را از ریزش اشک هایى که از بیم تو مىریزد شفا بخشد؛ پیش از آن که اشک ها خون و دندان ها آتش شوند و بالاخره فرمایش گهربار از امام صادق (ع) در هر صبح و شام به انتظار فرج امام زمان (عج) باشید.
خدایا پنداشتم که تو را شناختم ولى مىانگارم که تو را نمىشناسم، مولایم آرزویم این است که تا واپسین لحظات حیات حب آقا امیرالمؤمنین و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین از دل و جانم بیرون نرود.
معشوقم آرزویم این است که مرا عبد خویش سازى هر چند که روسیاهم لیک مگر خواجه بنده روسیاه ندارد.
محبوبم اگر که گناهى مرتکب شدهام نه به واسطه عصیان بلکه نظر به جهل من بوده است و من عاجزتر و بىمقدارتر از آنم که در مقابل تو قد علم کنم و هیچ ندارم بگویم جز اینکه «الهم انت رب وانا عبدک»
پدر عزیز و استاد ارجمندم همان طوری که در طول زندگی ام همیشه راهنمایم در امور شرعى و عرفى بودهاید امیدوارم که با صبر على گونه فقدان مرا تحمل نمایید چرا که و الله یحب الصابرین
مادر گرامی ام پس از عرض سلام و دیدهبوسى خدمت شما و پدرم از این که در دوران حیاتم چه در دوران طفولیت و چه در دوران بلوغ موجبات ناراحتى شما را فراهم آوردم پوزش مىطلبم و امیدوارم مانند خانم حضرت فاطمهزهرا (س) صبر را پیشه کنید و برایم اشک نریزید، مرگ حق است پس چه بهتر که مرگ شهادت باشد.
خواهر بهتر از جانم تویى که همیشه غم خوار و مونس و یاور من بودهاى با ایمان و روحیهاى که در شما سراغ دارم مطمئن هستم مانند خانم حضرت زینب (س) این واقعه میمون را پذیرا باشى و با فریادت مشت محکمى بر دهان یاوهگویان بکوبى برادر مهربانم سعید، تنها خواهشى که از شما دارم این است که جاى مرا در خانه پر کنید هر چند که تا به الان لطفتان شامل حال ما بوده است.
فرزند عزیزم، امیدوارم مانند پدر بزرگت و عموى شهیدت راه شهدا، راهى که معصومین و در نهایت خداوند تبارک و تعالى معین فرموده است دنبال نمایى و چنان برقى توفنده و رعدى کوبنده بر دشمنان اسلام بتازى و سرباز شایستهاى براى ولى عصر (عج) باشى.
معبودم آخرین تقاضایم این است که مرا به گونهاى شهید گردانى تا از جدم آقا اباعبدالله الحسین (ع) شرمنده نباشم در خاتمه از کلیه خویشان دوستان و آشنایان حلالیت مىطلبم این بود وصیتنامه بنده حقیر خداوند.
مبلغ یک پنجم از بهاى کل پارچه اى که براى اینجانب پدرم خریدارى نموده بودند بابت خمس پرداخت نمایید.
مقدارى کتب علمى و فقهى و غیره دارم که به صلاح دید پدرم (وصى و ناظر و وکیل اینجانب) عمل نماید و اگر صلاح دانستند کتب علمى را به کتابخانه دانشکده علوم تحویل دهند تا دانشجویان بتوانند از آن بهرهمند شوند.
کلیه موارد مذکور در فوقالذکر از محل ثلث پرداخت شود و ما بقى هم تا به بلوغ رسیدن فرزندم به عهده پدرم مىباشد و کلیه دخل و تصرف ها به عهده پدرم است و منوط به اجازه ایشان است.
در خاتمه توفیق روز افزون خانواده گرامی ام را از خداوند تبارک و تعالى خواستارم و فرزندم حمیدرضا و فرزندان خواهرم شیما جان و امیر جان را مىبوسم. ان شاءالله که هر سه با نظارت والدین و خصوصا پدربزرگشان در راه دین گام بردارند.
والسلام على من اتبع الهدى/ سیدفرید فاطمى