زندگی نامه شهدا - صفحه 54

آخرین اخبار:
زندگی نامه شهدا

همسفر نوجوان

شهید آشفته به خاطر سن کم نمی توانست با هم محله ای هایش که ثبت نام کرده بودند همسفر شود؛ به همین علت شناسنامه خود را به 16 سال تغییر داد و سپس از مسجدی دیگر که او را نمی شناختند، اعزام شد.
زندگی شهید «امیرحسین آقاخانی»

کلاس عشق

امیر حسین عاشق اسلام و سرزمین خویش بود، بدون لحظه ای تردید و درنگ، مدرسه متوسطه را رها کرد و به کلاس عشق پیوست تا رمز عاشقی را بیاموزد.

از کمبودها و نا هماهنگی ها گلایه داشت

شهید ابراهیمی وقتی به مرخصی می آمد از مظلومیت نیروهای خودی و کمبود امکانات و عدم هماهنگی این نیروها گله می کرد.او مسئول این ناهماهنگی را بنی صدر خائن می دانست.
مروری بر زندگی شهید اکبر رجبی؛

قرار بود تو را در لباس دامادی ببینم

مادر شهید اکبر رجبی در خاطره ای می نویسد: قبل از اینکه به جبهه برود زنگ زد و گفت: مادر می خواهم راهی جبهه شوم. گفتم: مادر حالا که برایت رفته ام خواستگاری و قرار است تو را در لباس دامادی ببینم! میخواهی بروی؟...
زندگينامه شهيد "حميد آفريني"

دستی تنگ اما قلبی بزرگ

از مشکلاتی که خانواده شهید آفرینی مانند بسیاری از خانواده ها در زمان قبل انقلاب با آن دست و پنجه نرم می کردند، فقر بود. آنها بارها در گرسنگی به سر می بردند. در یکی از این روزها شهيد تكه ناني را خريداري كرد و به خانه آورد. به مادرش داد و گفت كه شما بخوريد و از گرسنگي بدر آیيد. او خود از آن نان نخورد مگر تكه اي كوچك!

سنگرساز بی ادعا

به فرموده امام خمینی مساجد سنگر مردم است. از کارهای شایسته ای که شهید آیت اللهی در زمان حیاتش به شدت به آن اهتمام ورزید، بازسازی مساجد و تشکیل کمیته در آن ها بود.

آخرین عکس شهید ابوالحسنی

روزی که جواد آخرین عکس خود را انداخت رو به مادر کرد و گفت: مانند شهدا افتاده ام و چه عجیب بود که بعد از شهادت همان عکس را روی حجله اش گذاشتند!

کاش به جای او شهید می شدیم...

مادر شهید اصلانی در وصف فرزندش می گوید: پسرم فرزند شایسته ای برای خانواده ما بود و شبیهش را در خانواده نداشتیم. حاضر بودیم محمود شهید نمی شد ما به جای او شهید می شدیم. پسرم سر به زیر بود، طوری که همه محل از او تعریف می کردند.

سر به محراب شهادت

شهید آشوری پس از اعزام به جبهه یک بار به شدت مجروح شد ولی پس از آن در یک درگیری مسلحانه سر به محراب شهادت نهاد و به فیض شهادت نایل گشت.
زندگی نامه شهید "عباس آقازاده هوشمند"

تحصیل پا به پای انقلاب

دوران تحصیلات متوسطه شهید آقازاده هوشمند همزمان با اوج گیری مبارزات بود.او در حین عضویت و خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیلات خود را ادامه داد.

نگاهی به حیات طیبه «شهيد اميرحسين شکوری»

پس از پيروزي انقلاب در مجالس سخنراني علما شرکت می کرد و با مطالعه کتب به خودسازي و کسب آگاهي هاي مذهبی و معرفتي مي پرداخت . او در سال 1359 موفق به اخذ ديپلم تجربي با معدل ممتاز شد.
مروری بر زندگی شهید صلح جو؛

دعا را نردبان قرب به سوی خدا می دانست

علاقه وافري به دعا داشت مخصوصا دعاي کميل و ندبه و دعا را نردبان و معراج قرب به سوي خدا می دانست . او شبهاي جمعه با وجودي که هيچ گونه وسيله نقليه نداشت به روستاي احمد آباد مي رفت و دعای کمیل می خواند...

عباس حضرت مریم را در خواب دیده بود

شهید آشفته حال قبل از آخرین اعزامش، حضرت مریم را در خواب دیده بود که به او می گوید: تو با ترکش توپ و با تیر اسلحه شهید می شوی و البته چنین هم شد.
مروری بر زندگی نامه شهید اصغر منوچهری؛

دانشجویی مبارز

او پس از دو سال اقامت در شيراز به ارسنجان رفت . در اين موقع مبارزات بر عليه رژِيم شاهنشاهي به اوج خود رسيده بود و او در دانشسراي مقدماتي لار که بود سعي مي کرد دانشجويان را نسبت به جنايات رژيم آگاه کند.

منطقه مرزی میرجاوه وعده گاه حسین با معشوق شد

شهید "حسین معزی" بیست و پنج سال بیشتر نداشت که در منطقه مرزی میرجاوه به فیض شهادت رسید و به دیدار معشوق شتافت.

سرباز پیرِجماران

شهید "محمد مصطفایی" در رفتار و گفتار و ادب و تواضع نمونه ای از لشکریان مخلص مقتدای خویش، پیر جماران بود.
زندگی نامه شهيد محمد کريم مقامي،

با ندای يا مهدی به استقبال شهادت رفت

آخرین نوشته محمدکریم یک روز قبل از شهادت: گلوله های خمپاره بود که آرپی چی در چند متری سنگر می خورد. ما که تنها با اتکای به خدا و ایمان و رمز یا مهدی ادرکنی خبر دیگری نداشتیم با شلیک چند گلوله هوشیاری خود را به دشمن اعلان کردیم. می دانستم که لطف و دعای امام امت و مردم و فرماندهی امام عصر حامی بود سنگینی آتش تا ساعت 10 شب جمعه به طول انجامید...
مروری بر زندگی نامه شهيد جليل رستم پور؛

من راه خود را يافته ام

شهيد جليل رستم پور در سال 1344 به دنیا آمد، با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه می رود و در وصیت نامه خود می نویسد: پدر و مادرمهربانم بدان كه شهادت آرزوى من است و بدانيد كه همگى شما را دوست دارم ولى مى خواهم بعد از من راه مرا ادامه دهيد و بدانيد كه هركس باخدا باشد ضرر وزيان نخواهد ديد. باز مى خواهم بگويم كه من راه خود را يافته ام چرا كه سرگردان بودم راهى كه به سعادت جاويدان ختم مى شود...

شجاعت شهید بیگی در مواجهه با اشرار

شهید غلامعلی بیکی نسوان در چهارم اسفند 1341 در روستای حاجی دهمرده از توابع شهرستان زابل دیده به جهان گشود و در سی ام مرداد ماه سال 84 به فیض شهادت نایل آمد.
مروری بر زندگی نامه فرمانده شهید "علی اصغر شمس"

خون ما از خون امام حسین رنگین تر نیست

به منزل والدين شهدا مي رفت و آنها را دلجويي مي داد و به پدر و مادر دو شهید بزرگوار مي گفت كه ناراحت نباشيد زيرا اسلام براي پايداري خون مي خواهد و خون ماهم از خون امام حسين رنگين تر و با ارزش تر نيست.
طراحی و تولید: ایران سامانه