برگی از خاطرات شهید «محمدعلی ظاهری»؛
«هنگام رفتن، بلوز نویی را که برایش خریده بودم، دادم بپوشد. بعد از رفتنش به اطاقش رفتم و دیدم بلوز را نپوشیده و همان پیراهن مورد علاقه‌اش را که همیشه روز‌های عاشورای حسینی به تن می‌کرد و روی آن سینه و زنجیر می‌زد، پوشیده است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی ظاهری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

پیراهن عاشورایی!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محمدعلی ظاهری»، چهارم اردیبهشت سال ۱۳۴۱، در روستای کش‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، تتت پدرش الیاس، کارگر کارخانه بود و مادرش نجیمه‌خاتون نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، شانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۵۹، در میمک توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.

پیراهن عاشورایی!

مادر شهید محمدعلی ظاهری روایت می‌کند: چند ماه قبل از شهادت پسرم، همراه با دخترم در تشییع پیکر چند تن از شهدا شرکت کرده بودیم، که متوجه شدم در میان رزمندگان و خانواده شهدا زمزمه شهادت پسرم «محمد» شنیده می‌شود. نگران شدم و موضوع را پیگیری کردم؛ ولی بچه‌های سپاه در پاسخ به سؤال من، صریح گفتند: «محمد» شهید نشده است.

چند روزی گذشت. یکی از روز‌ها پسرم را که مجروح شده بود، با ماشین «سپاه پاسداران»، به منزل آورده و تحویل ما دادند. مجروحیتش شدید بود؛ ولی نیامده، در پی اعزام مجدد به جبهه بود. هر چه من و پدرش اصرار کردیم که مدتی را صبر کن تا حالت خوب شود و بعد به جبهه برو، قبول نکرد. به «سپاه» زنگ زدیم و خواهش کردیم که او را نبرند؛ اما خودش اصلاً آرام و قراری نداشت و خلاصه رفت؛ آن هم با آمبولانس سپاه پاسداران، که در حال عزیمت به مناطق جنگی بود.

هنگام رفتن، بلوز نویی را که برایش خریده بودم، دادم بپوشد. بعد از رفتنش به اطاقش رفتم و دیدم بلوز را نپوشیده و همان پیراهن مورد علاقه‌اش را که همیشه روز‌های عاشورای حسینی به تن می‌کرد و روی آن سینه و زنجیر می‌زد، پوشیده است. چندی نگذشت. پیکر مطهر «محمد» را با همان آمبولانسی که به جبهه رفته بود، بازگرداندند؛ در حالی که پیراهن عاشورایی‌اش رنگ خون گرفته بود.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده