همسر شهید «احمد روحانی راد» میگوید: احمد تا آخرین لحظههای شهادتش با این که نمیتوانست صحبت کند زیر لب به من میفهماند حجاب را رعایت کنید، فقط کلمه حجاب را زیر لب زمزمه میکرد.
همسر شهید «شروین احمدی زرین کلایی» میگوید: انگار همیشه میدانست سمت چپ سینهاش تیر میخورد، به دختر کوچک مان که شش ماهش بود میگفت: «اینجا را ببوس که این جا روزی تیر میخورد.»
رضا درویش گفت: برای الگوسازی در جامعه نیاز داریم که ایثارگری در رفتار ما خودنمایی کند تا دانش آموزان از آن الگو بگیرند.
خواهر شهید «سیدمصطفی حسینی» میگوید: یک روز به خانه برادرم که در قائمشهر زندگی میکند، میرفتیم که در ماشین یک لحظه چادرم از سرم افتاد. سیدمصطفی خیلی ناراحت شد و گفت: «مگر نگفتم حجاب خودتان را رعایت کنید.» من از این حرکت او خوشحال شدم و صورت او را بوسیدم. کلاً روی مساله حجاب تاکید زیادی داشت.
خواهر شهید «ابراهیم ترابی» میگوید: تازه اذان صبح گفته بود شهید آنقدر مقید بود که قبل از اذان بیدار شود و برای نماز خود را آماده میکرد.
مادر شهید «حسن ترزبان» میگوید: به حضرت علی اکبر (ع) خیلی علاقه داشت و هر وقت اسمش را میآوردیم سرش خمیده میشد.