شهید سید رضا آذرنگ
((ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين ))
سلام بر سرور آزادگان معلم شهادت امام حسين (ع) و درود و سلام بر امام امت خمينى كبير ويگانه رهبر جهان شيعه حسين (ع) كه درس فداكارى و شهادت را طورى به پيروانش آموخت كه در اين زمان سربازانش بر روى مينها مىروند و راهش را ادامه ميدهند.
اينك كه به جبهه ميروم نه به خاطر انتقام بلكه به خاطر اينكه دينم را به اسلام و قرآن و سرور شهدا كربلا ادا كرده باشم.
حمد خداى را كه توفيق يافتم راهى جبهه شوم تا بتوانم در مسيرى كه انتخاب نمودهام سريعتر گام بردارم و به نداى هل من ناصر ينصرنى امام حسين (ع) لبيك گفته باشم .
پدرم و مادرم پيش از همه چيز بگويم اگر چنانچه در خانه جاى من و برادرم سيد مجيد خالى است بدانيد كه به گفته پيامبر خدا خودش جاى ما را پر خواهد كرد چه چيز بهتر از اينكه مخلوقى برود و خالق جاى او را پر كند و اين افتخارى عظيم است .
با مادرم چند نكته ميگويم و آن اينكه:
من در نزد تو امانتى بودم و تو هم از اين امانت خوب حفاظت نمودى و درود خداوند بر تو مادر كه دو فرزند خود را به اسلام هديه كردى و بايستى دير يا زود مرا به خدا ميدادى كه رفتن حق است پس حال كه بايد رفت چه بهتر كه در راه خدا برويم.
و بدان كه تو رسالت خود را به نحو احسن انجام دادى به همين خاطر بايد خوشحال و سربلند باشى و لباس سفيد بر تن كنى و هر وقت دلت گرفت بر سر سجاده بنشين و نماز بخوان و براى سرور شهيدان حسين (ع) اشك بريز.
من از آن هنگام كه لباس مقدس پاسدارى بر تن كردم و به جبهه آمدم از خدا خواستم كه لياقت شهادت را به من بدهد حال كه اين توفيق نصيبم شده است از امام زمان درخواست ميكنم كه اين خون ناقابل مرا بپذيرد خدايا مگر تو خودت نگفتى هر كس عاشق من شد منهم عاشق او ميشوم هر كس عاشقش شوم پهلوى خود ميبرم پس من عاشقت شدم و آمدم در را باز كن. ميدانم خالص نبودم گنهكارم ولى مولاى من مرا به بزرگى خودت ببخش.
و شما اى پدر و مادر عزيزم ميدانم كه نتوانستم به شما خدمت كنم من نتوانستم حق فرزندى را نسبت به شما ادا كنم پدر گرامى و مادر عزيزم از شما نيز طلب عفو و بخشش دارم پروردگارا زمانى كه تمامى روزهايمان عاشورا است و زمينهايمان كربلا و ماههايمان محرم و محرمهايمان قتلگاه و بهشتىهايمان حسينوار مظلوم شهيد مىشوند تمامى جبهههايمان پر از بدنهاى خونين علىاكبرهاى زمان است و دشمن پست و فرومايه كفر جهانى آب را چون تاسوعا و عاشورا برويمان مىبندد و خانه و كاشانه ما را چون خيمههاى حسين (ع) در ميان شعلههاى خود مىسوزاند.
خدايا من دومين كسى از خانوادهام مىباشم كه به كشته شدگان در راهت اضافه گردم .
مادرم اميدوارم كه خداوند اين قربانى را از توى هاجر به فضلش نه به عدلش قبول فرمايد و شما را روز محشر در حضور فاطمه زهرا عليها سلام روسفيد ببينم .
مادرم مبادا تو را كه با سياه پوشيدن و تضرع و زارى دشمنم را شاد و مرا غمگين سازى .
و همچنين از پدر و مادر عزيز و گرامى خودم مىخواهم كه اگر از من نافرمانى ديدهاند مرا به بزرگوارى خودتان ببخشيد و مرا حلال كنند .
از برادران و خواهرانم مىخواهم كه اگر از من بدى ديدهاند مرا حلال كنند از فاميلهاى محترم و گرامى مىخواهم كه تمامىشان مرا به بزرگوراى خودشان ببخشند و مرا حلال كنند .
و من به خانوادهام و فاميلها يكى پس از ديگرى مىگويم كه ناراحت نباشند كه ما نزد شهدا مىرويم نزد انبياء و اولياء مىرويم نزد بهشتى و يارانش نزد شهداى محراب و نزد دوستان شهيدمان نزد مجيد و اسماعيل و حسين و ديگر شهدا مىرويم و نزد همه شهدا مطمئن باشيد سلام همه شما را به آنها مىرسانم .
براى سلامتى و طول عمر رهبر عزيزمان حضرت امام خمينى و اميد امام و امت حضرت آيةالله منتظرى بسيار دعا كنيد .
به اميد زيارت كربلا و خواندن دعاى كميل و توسل در كنار قبر شش گوشه اباعبداللهالحسين عليهالسلام به اميد ظهور حضرت مهدى (عج) و با درود سلام بر رزمندگان عزيز و پيروزى كامل آنها. اين وصيت نامه عمومى است كه بعد از لياقت شهادتم چندين نسخه مىكنيد و در عموم پخش مىكنيد ««والسلام على عباد الله الصالحين »»
خوشا آنان كه با عشق الهى نماز عاشقان خواندند و رفتند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار