شهید سید حسین سید ابراهیمی
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۸
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید سید حسین سید ابراهیمی فرزند سید کاظم در سال 1345 در شهر یزد دیده به جهان گشود و در تاریخ 15/4/62 از طریق بسیج قم به جبهه حق علیه باطل اعزام و در تاریخ 15/5/62 درعملیات والفجر2 در منطقه تنگه دربند به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
شهید سید حسین سید ابراهیمی در سال 1345 در یزد متولد شد. پس از گذراندن دوره ابتدائی و راهنمایی وارد هنرستان قدس قم شد. زمانی که جنگ آغاز شد، هنرستان را رها کرده و به جبهه رفت. او صادقانه عاشق شهادت بود و این موضوع در نوشته ها و یادداشتهایش کاملا محسوس است.او برا رسیدن به لقاء الله لحظه شماری می کرد و مردن در بستر را برای خود ننگ می دانست. به همین خاطر با اینکه هنوز آغلز جوانیش بود، با شروع جنگ تحمیلی، پس از تمرینات نظامی به جبهه شتافت و از آن پس در اغلب عملیات شرکت داشت.
در فتح بستان، جزء گروه پارتیزانی شهید چمران بود. در حمله تنگه چزابه، عملیات فتح المبین و بیت المقدس بی باکانه شرکت کرد و حماسه آفرید.در آغاز عملیات بیت المقدس با اصابت گلوله ای به پایش مجروح و به ناچار بستری گردید. رفتار حسین در مدتی که بستری بود درست به مانند مرغی بود که در قفس زندانی شده است و آن هنگام که توانست روی پای خود بایستد، دوباره فعالیت خود را از سر گرفت.
ادامه تحصیل، تشکیل کلاسهای آموزش قرآن و اصول عقاید گشت های شبانه، فعالیت مستمر در انجمن اسلامی هنرستان قدس ستادهای مقاومت منطقه 4 و 5 و بخش دانش آموزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان قم، گوشه ای از کارهای او در این مدت بود.
سپس به همرا همرزم صمیمی و یار وفادار خود، علی شکراللهی، که در عملیات بیت القدس هم با هم بودند، در عملیات محرم، مرحله مقدماتی و الفجر و والفجر یک شرکت کرد. صمیمیت این دو برادر رزمنده به حدی بود که پس از شهادت علی در عملیات والفجر یک، گویی حسین هم دیگر در این دنیا نیست. در نوشته ها، یادداشتها، نامه ها، دعاها و زمزمه هایش همه جا از علی یاد می کرد و از اینکه نتوانسته بود همراه او برود غبطه می خورد و از خدا می خواست که به او نیز توفیق دهد تا راه یارش را ادامه داده و سهادت شهادت پیدا کند. آری خدای بزرگ به ندای این سرباز امام زمان (عج)، که ندای روح خدا را لبیک گفته بود، در عملیات وافجر 2 لبیک گفت و بدین سان حسین عزیز و همیشه زنده، در راه کربلای امام حسین (ع) پای بر بال ملائک نهاد و به عرش اعلا پیوست تا در نزد پرودگارش روزی خورد.
در فتح بستان، جزء گروه پارتیزانی شهید چمران بود. در حمله تنگه چزابه، عملیات فتح المبین و بیت المقدس بی باکانه شرکت کرد و حماسه آفرید.در آغاز عملیات بیت المقدس با اصابت گلوله ای به پایش مجروح و به ناچار بستری گردید. رفتار حسین در مدتی که بستری بود درست به مانند مرغی بود که در قفس زندانی شده است و آن هنگام که توانست روی پای خود بایستد، دوباره فعالیت خود را از سر گرفت.
ادامه تحصیل، تشکیل کلاسهای آموزش قرآن و اصول عقاید گشت های شبانه، فعالیت مستمر در انجمن اسلامی هنرستان قدس ستادهای مقاومت منطقه 4 و 5 و بخش دانش آموزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان قم، گوشه ای از کارهای او در این مدت بود.
سپس به همرا همرزم صمیمی و یار وفادار خود، علی شکراللهی، که در عملیات بیت القدس هم با هم بودند، در عملیات محرم، مرحله مقدماتی و الفجر و والفجر یک شرکت کرد. صمیمیت این دو برادر رزمنده به حدی بود که پس از شهادت علی در عملیات والفجر یک، گویی حسین هم دیگر در این دنیا نیست. در نوشته ها، یادداشتها، نامه ها، دعاها و زمزمه هایش همه جا از علی یاد می کرد و از اینکه نتوانسته بود همراه او برود غبطه می خورد و از خدا می خواست که به او نیز توفیق دهد تا راه یارش را ادامه داده و سهادت شهادت پیدا کند. آری خدای بزرگ به ندای این سرباز امام زمان (عج)، که ندای روح خدا را لبیک گفته بود، در عملیات وافجر 2 لبیک گفت و بدین سان حسین عزیز و همیشه زنده، در راه کربلای امام حسین (ع) پای بر بال ملائک نهاد و به عرش اعلا پیوست تا در نزد پرودگارش روزی خورد.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
نظر شما