شهید ابوالقاسم موسوی
در سال 1330، در شهر کوفه، در خانواده ای مؤمن که به تقوا و نیکوکاری شهره ی خاص و عام بوده، و رنج های بسیار فراوانی همچون دستگیری پدر و شهادت در زندانهای تاریک رژیم بعث به جان خریده بودند، بدنیا آمد. پس از پایان تحصیلات، سید لؤی در دانشکده کشاورزی کربلا، برای کار به یکی از مناطق کشاورزی رفت، و در طول مدت کار، در آنجا چون واعظی مهربان توانست بر ساکنین آن محیط تاثیر گذاشته و قلبهایشان را به دست بیاورد، و با آنها از جنایت های غیر انسانی، و اعمال وحشیانه ی، که رژیم بعثی در حق فرزندان مظلوم ملت عراق انجام می داد، سخن بگوید. پس از اتفاقات دردناکی، که در جای جای عراق رخ داده و فراگیر شد، در اواخر سال 1361 ، پس از یک سفر طولانی، چند روزه که مجبور شد با پای پیاده از کوهها و مرتفعات صعب العبور، با تحمل رنج و سختی فراوان بگذرد، به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کرد.
پس از رسیدن به ایران، در اولین دوره آموزشی مبارزان نیروهای بدر در تاریخ 1/12/1361 شرکت کرد، و پس از پایان این دوره ی آموزشی به مقر نیروهای مجاهدین که در اطراف شهر بصره مستقر شده بودند پیوست. همین طور، در تمامی عملیاتی که در هور هویزه، بر علیه مقر نیروهای دشمن بعثی جائر، در عملیات قدس و عاشورا انجام شد، شرکت کرد. و در همه ی آنها به خوبی مبارزه کرد، و می گفت: (بهترین مکان برای من نزدیکترین جا برای مبارزه با بعثی هاست). چندباری از سوی برادرش که در سوریه زندگی می کرد دعوتنامه ای برای رفتن و زندگی کردن در آنجا برایش فرستاده شد، که او دائما آن خواسته ها را رد می کرد، و در پی ادامه ی مسیر سخت جهاد بود. تا اینکه روز فرا رسید، که مجاهدان شیرمرد و قهرمان نیروهای بدر، برای عملیات مهیا شدند. هنگامیکه قلعه های بعثی ها در حاج عمران، که روی مرتفعات شهید صدر بود، بالا رفتند، و آنجا را لوث وجود آنها، در جبهه های که به حق چون کربلایی دیگر بود، پاک نمودند. این مجاهد با لبیک به ندای صدق و ایثار، اخلاص و وفاداری، به دعوت حق اجابت گفت، و در تاریخ 10/6/65 به شهادت رسید، و به دیدار پروردگارش پیامبران صدیقان، شهدا و بهترین همشینان شتافت.