شهید حسن آوژ: انسانی که شهید می شود مانند کبوتری است که از قفس این دنیای خاکی رها شده است
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام خداوندی که هستی را آفرید و انسان را با خصلتهای خوب مثل گذشت، ایثار، فداکاری، حسن مبارزه بر علیه دشمن ما آفرید. در حالی این وصیت نامه را می نویسم که حدود نیم ساعت بعد باید به مأموریتی برای فتح یک منطقه که در سطح و قلمرو دشمن رفته می رویم تا این منطقه را از چکمه های دشمنان پست نجات دهیم.
برخلاف قولی که داده بودم و قرار بود برای مرخصی بیایم، امّا هرچه فکرمی کنم می بینم که مردمی که در این منطقه هستند چه رنجی که می کشند از آمدن منصرف می شوم. من در این نبرد خدمۀ تیربارچی هستم و اگر خداوند تعالی بخواهد و لایق باشم شهید خواهم شد. از شما می خواهم که برای سلامتی رهبر انقلاب امام خمینی دعا کنید که ما رزمندگان همیشه تا زنده ایم دعا گو و گوش به فرمان امام هستیم و شما هم که وارث ما هستید او را دعا کنید.
از پدر و مادر عزیزم به خاطر سختی ها و رنجهایی که برای من کشیده اند تشکر می کنم و از شما می خواهم که مرا حلال کنید. از خواهرم می خواهم که خوب درس بخواند تا فردی مفید برای جامعه باشد. از پدرم می خواهم که دو کبوتر سفید در تشییع جنازۀ من آزاد کند چرا که مردم بفهمند که انسانی که شهید می شود مانند کبوتری است که از قفس این دنیای خاکی رها شده و به سوی دنیای عظیم تر هجرت کند. از تمام دوستان و آشنایان بخواهید که مرا حلال کنند. زندگی مانند قطاری است که مسافرانی دارد و هر جا که لازم باشد آن مسافران را پیاده می کند پس چه بهتر که جایی پیاده شویم که سعادت دنیا و آخرت را به همراه داشته باشد.
حسن آوژ
قلبم شده غم خانه ز هجران تو مادر
فکرم شده همواره پریشان تو مادر
هر روز کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوته ز دامان تو مادر
یاد آورم آن دم که شدم از تو جدا من
نشد اشک سرازیر ز چشمان تو مادر
جان و دل من از غم دوری تو سوزد
قربان تو دیدۀ غم بار تو مادر
از دوری رویت بر سر فکر جدایی
هستم چون مرغ غزل خوان تو مادر
پیدا به جهان یکدل بی غم شدنی نیست
نابودی اسلام ،مسلم شدنی نیست
درگوش منافق بخوان سورۀ یاسین
حیوان زبان بسته که آدم شدنی نیست
« چشم من مرغ ابروان بال
می کند سوی شما پرواز موژه ها دنبال او»
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم