شهید محمد بشخم؛ پيكري قطعه قطعه و لباني خندان
بسم الله الرحمن الرحيم
راهي است كه بايد پيمود و سفري است كه بايد رفت. چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف است. شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازي به لقا الله رسيدن. گوارا باد شربت شهادت بر شهداي انقلاب اسلامي. امام خميني 15/6/60
اين بار سخن از شهيدي است كه درخدمت به ديگران و عشق به امام و اخلاص در عمل و ايمان به خداي تعالي و سبحان گوي سبقت را از ديگران و حاضران ربود و در شهادت نيز از ديگران پيشي گرفت و با روحي سرشار از عشق و التهاب و با چهره خونين و پيكري قطعه قطعه و لباني خندان به ديدار خداوند سبحان شتافت و به جمع كاروان مقدس و پر شكوه شهيدان انقلاب اسلامي پيوست.
برادر شهيد محمد بشخم در 14 اسفند ماه 1335 در يكي از روستاهاي شهر قم (علي آباد) در يك خانواده بسيار فقیر و مستضعف لكن داراي اعتقادات و آرمان اسلامي پا به عرصه هستي نهاد و از همان اوايل كودكي با ديو سياه و پليد فقر روبرو گرديد.
تحصيلات خود را با استعداد عالي اش با موفقيت كامل شروع نمود. لكن به دليل فقر شديد مالي مجبور شد روزها مشغول كار و شبها تحصيل شود با وجود اينكه كاري كه انجام مي داد بسيار خسته كننده بود وليكن هميشه نمرات تحصيلي اش بسيار خوب و بدون كوچكترين اشكالي هر سال قبول مي شد.
محمد هميشه مقداري از حقوق خود را در بين خانواده هاي فقير و مستضعف تقسيم مي نمود.
با آغاز شدن حركت توفنده و خروشان و همه جانبه و فراگير و عميق انقلاب اسلامي به رهبري قائد عظيم الشان حضرت آيت اله العظمي امام خميني شهيد عاشقانه و بي باكانه در راه تحقق اهداف آن گام بر مي داشت. در تظاهراتها و درگيريهاي خياباني قم فعالانه حضورداشت و هميشه در مدرسه هنگام سرود زماني كه نام شاه خبيث و ملعون برده مي شد وي نام امام عزيز را مي برد.
بعد از ورود امام و پيروزي انقلاب محمد در كميته ثبت نام نمود و شبها و روزها را به پاسداري دستاوردهاي انقلاب پرداخت و بعد با شروع شدن تجاوز رژيم جنايتكار صدام عفلقي امريكائي به سرزمين مقدس خون و شهادت"ايران" محمد عازم جبهه هاي نبرد گرديد و در تاريخ 12 بهمن 1359 توسط تركش خمپاره بعثيون كافر شهيد و با آرزوي ديرينه خود كه هميشه آرزو مي نمود دست يافت.
زنده و جاويد باد ياد شهيدان ما