دلنوشته ی شهید سید محمد تقی حسینی نیشابوری با خدا در نیمه های شب
بسم الله الرحمن الرحيم
ساعت 10/1 نيمه شب
انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا
پروردگارا در اين شب قدر بر اين بنده حقير رحم فرما و او را بسوى خود بخوان و بگذار تا كه با تقرب به پيشگاهت همچون عاشقى آشفته در كنارت بيارامد. خداوندا تو خود شاهدى كه من در فكر آنم كه مشمول اين آيه شريفه قرارگيرم كه : ان صلاتى و نسكى و حياتى و مماتى لله رب العالمين و همچون امام بزرگوارم على (ع) ترا نه از ترس جهنم و نه به طمع بهشت بلكه به سبب وجود مباركت كه الطاف آن هميشه شامل حال بندگانت است بپرستم و بستايم. از اين روست كه دل در گرو عشق به امام و ولى امرت نهادم، پروردگارا حال كه عازم سفر به روستاهاى كردستان را نمودهام و يا هدفى كه پيمان خدمت به اسلام و مستضعفين است آرزومندم كه اين دعايم، اين دعاى هميشگىام تحقق يابد كه: اللهم ارزقنى شهادة بدان صورت كه بدنم ذره ذره شود و غبار ذرات وجودم بر اين خاك مرده كردستان پخش گردد . باشد كه اندكى، اندكى در بيدارى اين مردم محروم مؤثر واقع شود و ان شاءالله كه در اين قصدم خالص باشم. اللهم اخلص نيتى. بارالها مرا ببخشاى و از اينكه بنده ناسپاست بودم گذشت بنما زيرا كه تو ارحمالراحمينى، پروردگارا من فرزند خوبى براى پدر و مادرم نبودم و جز ايجاد ناراحتى براى ايشان عملى انجام ندادهام. از گناهانم درگذر و به پدر و مادرم صبرى جميل عنايت كن .
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم