تنها چهارده سال داشت که به سپاه پیوست

بسمه تعالی

شهيد بابايي مقدم تا كلاس دوم نظري تحصيل كرد. خانواده او از نظر وضع مادي خوب بودند. شهيد بابايي مقدم بسيار خوش اخلاق و خنده رو بود. هيچ گاه ابرو درهم نمي كشيد. چنان با مشكلات مبارزه مي كرد تا كسي از فعاليت هاي او اطلاع پيدا نكند. با هيچ كس به طور خشم برخورد نمي كرد. اگر از كسي ناراحت مي شد ظاهر نمي كرد و سعي مي كرد مخفيانه باشد. احترام زيادي به والدين مي كرد و در خانه دلسوزتر از همه افراد بود و كمك هاي زيادي به سايرين و افراد خانواده مي كرد.

شهيد قبل از انقلاب چون در سن كودكي به سر مي برد چنان بايد و شايد فعاليت نداشت. ولي در دوران انقلاب در كليه تظاهرات و راه پيمايي ها شركت داشت. بارها مشاهده شده بود كه بر روي پشت بام خانه رفته و با صداي بلند شعار مرگ بر شاه سر مي داد. شهيد بعد از انقلاب همزمان با تحصيل به سپاه پاسداران مراجعه كرده و عضو سپاه قم شد.

بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شهيد با علاقه اي كه به نهاد انقلابي و ارگاني كه امام هميشه از او راضي بود يعني سپاه پاسداران ايشان با عضويت خود در اين نهاد تا زمان شهادتش هميشه سعي مي كرد كارهايش فقط به خاطر رضاي خدا باشد و با همين لباس مقدس به شهادت رسيد.

در رابطه با گروهك ها حرفي نمي زد ولي رفتن او به كردستان و مبارزه با احزاب دموكرات و كومله تا پاي جان خود نشان گر اين واقعيت بود كه واقعاً از آن ها متنفر بود.

شهيد به مدت 5 ماه در جبهه هاي حق عليه باطل شركت داشت كه حدود 15 روز هم در جبهه جنوب شركت داشت و مدت چهار بار به جبهه اعزام شد و تا زمان شهادت در جبهه هاي كردستان بود.

شهيد پس از اعزام به جبهه روحيه خيلي خوبي داشت چون دوستانش بعد از شهادت او تعريف مي كنند كه زماني كه ايشان اسير مي شوند فوراً رمز بي سيم را پاره كرده و او را مي خورد و نمي گذارد به دست دشمن برسد.

شب آخري كه مي خواست عازم جبهه شود مرتباً نماز مي خواند و گريه مي كرد و تا صبح بيدار بود و بارها به مادرش مي گفت كه مادر جان من به آرزويم كه همان شهادت است مي رسم.

شهيد در سال 1343 در قم به دنيا آمد و تا دوم نظري ادامه تحصيل داد و همزمان با تحصيل در سپاه پاسداران عضو شد و غير از اين در مغازه فرش فروشي هم كار مي كرد. در سن 14 سالگي عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قم شد. چون مسئله جنگ به ميان آمد شهيد در ماه هاي محرم و روزهاي فاطميه به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد. از جبهه كه برمي گشت مدتي در شهرك يزدانشهر خدمت مي كرد. زماني كه مي خواست دوباره به جبهه برود جبهه سقز و بانه را انتخاب كرد و محرم سال بعد هم به بستان و كرخه اعزام شد و در حمله بستان شركت كرد. براي بار سوم هم به جبهه جنوب اعزام شد و مدت 15 روز در آن جا انجام وظيفه كرد و براي آخرين بار به سقز مي رود و به دست افراد كومله و دموكرات به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم