زندگینامه شهید «ایرج یزدان دوست»
نوید شاهد - هنوز کسی خبر از شهادت ایرج نداشت که همان شب، مادر، پسرش را درخواب می بیند، درحالیکه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. همان روز خبر شهادت فرزند غیورش را آوردند که طبق خواب مادر، و به همان کیفیت به شهادت رسیده بود. نوید شاهد شما را به مطالعه ادامه این زندگینامه دعوت می کند.

تعبیر خواب مادر شهید ،شهادت فرزندش بود

 

به گزارش نویدشاهداستان اردبیل؛ شهید «ایرج یزدان دوست » در ششمین روز از اسفندماه سال۱۳۴۷در شهر اردبیل به دنیا آمد. وی دوره ابتدایی را در مدرسه ی شاه اسماعیل تحصیل کرد. او به درس و تحصیل علاقه وافری داشت و سعی می کرد از دیگر همکلاسی هایش عقب نماند و تا آنجا که می تواند بخوبی درس بخواند، به هرنحوی بود دوران ابتدائی را به اتمام رساند و وارد مقطع راهنمائی شد. 

در این دوران که از لحاظ فکری نیز رشدکرده بود، بیشتر اوقاتش رادرمسجدو عبادت می گذراندوروزهای پنج شنبه نیز به زیارت اهل قبورو شهدامی رفت،بسیارمهربان ویاروغمخوارخانواده بود.

بعد از گذراندن مقطع راهنمائی به خاطر مشکلات مالی و همزمانی کارو تحصیل دچار افت تحصیلی شد و دیگر قادر به ادامه تحصیل نبود و اکنون به سنی رسیده بود،که آرزوی رفتن به جبهه را در دل داشت، برای همین تصمیم گرفت عازم خدمت سربازی شود و همزمان در خدمت سربازی در جبهه ها حضور پیدا کند .

زمانیکه وی از ادامه ی تحصیل بازماند و ترک تحصیل نمود، به مادرش گفت: دیگر نمی توانم به تحصیلم ادامه دهم پس بهتر است به خدمت سربازی بروم و مادر بخاطر وضعیت کشور که در حال جنگ بود باخواسته فرزندش موافقت کرده و گفت: پسرم برو، ولی ازخدا میخواهم نه اسیر و نه مفقودالأثر شوی، چراکه من طاقت هیچکدام از آنها را ندارم،ولی اگر شهید شوی من باصبری که ازخدا می گیرم می توانم دوریت را تحمل کنم.

بالاخره عازم میدان نبرد شد و پس از گذراندن دوره ی آموزشی و به عنوان دیده بان شروع به فعالیت نمود و لحظه ای خستگی به خودراه نداد، چرا که لحظه ای کوتاهی، تمام مرز را به خطر می انداخت .

وی همیشه آرزوی شهادت داشت و مدام به مادرش می گفت: مادرجان؛ به من الهام شده که یک روز از ناحیه ی سرم زخمی می شوم و به شهادت می رسم.

تا اینکه دوازدهم خرداد ماه سال ۶۷فرا رسید و «شهیدایرج یزدان دوست » در منطقه عملیاتی مهران زمانی که به دیده بانی مشغول بود ناگهان خمپاره ای به همان منطقه برخورد کرد و ترکش این خمپاره از پشت سر وی اصابت کرد .

هنوز نفس می کشید که او را به بیمارستان منتقل کردند تا شاید زنده بماند ولی انگار او طعم شیرین شهادت را چشیده بود و دیگرحاضر نمی شد چشم به این جهان بگشاید.

هنوز کسی خبر از شهادتش نداشت که همان شب، مادرخواب پسرش را می بیند، درحالیکه از ناحیه پشت سر گلوله خورده بود، خیلی پریشان از خواب پرید و همان روز خبر شهادت همدم و فرزند غیورش را آوردند و طبق خواب مادر،به همان کیفیت به شهادت رسیده بود، مزار راین شهید گرانقدر در گلزار شهدای داشکسن استان اردبیل می باشد .

 

 

منبع:مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل 

 

انتهای پیام /

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده