ازکسب «علم» تا کسب «شهادت»

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید احمد ضیایی فرد در یکی از روزهای بهاری سال ۱۳۳۹، در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. در جوانی با مبانی اعتقادی و مذهبی آشنا شد و اهداف والای اسلام را سرلوحه زندگی خود قرار داد. با علاقه زیاد در راه فراگیری علم و دانش قدم نهاد و توانست الگویی مناسب برای دیگران باشد. در سال های نوجوانی به همراه برادر کوچکتر خود در جلسات مذهبی شرکت می کرد. قبل از پیروزی انقلاب همراه با دیگر از جوانان به پاسداری و از محله حراست می‌کرد و گاهی تا صبح نگهبانی می داد تا مزاحمتی ایجاد نشود.

او در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد با اینکه چند بار تحت تعقیب کماندوها قرار گرفته بود، ولی هیچ ترسی به خود راه نداد و همچنان به فعالیت های انقلابی ادامه داد. هنوز یک سال از سربازی احمد نمی‌گذشت که جنگ شروع شد.

روزی به خانه آمد به مادرش گفت: می‌خواهم به جبهه بروم. از او خواسته شد تا اتمام سربازی صبر کند، اما در جواب گفت: نمی‌توانم صبر کنم من و دوستانم تصمیم گرفتیم که برای آقای هاشمی و چند مقام دولتی نامه بنویسیم و از آنها بخواهیم به ما اجازه رفتن بدهید.

احمد این کار را کرد و مدتی بعد با تقاضای آنها موافقت شد. آن شب و دوستانش تا صبح بیدار ماندن و درباره جنگ صحبت کردند. صبح فردا هنگام خداحافظی احمد به مادرش گفت: قرآن کوچکی را به ما بده تا همراهم باشد.

پس از مدتی احمد نامه نوشت که برایم نامه ننویسید؛ چرا که جا و مکان مشخصی ندارم. بنی‌صدر در آن سال‌ها رئیس جمهور بود و جبهه ها وضع آشفته ای داشت. کمتر از یک ماه از اعزام به جبهه ماهشهر آبادان نمی‌گذشت که در نبردی تن به تن با عراقی‌ها وارد معرکه شد.

رزمندگان اسلام به جهت خیانت بنی صدر مجبور به عقب‌نشینی شدند احمد با این که خود مجروح شده بود به یاری و کمک مجروحان شتافت. این آخرین منطقه ای بود که شهید ضیائی فرد را در آنجا بود. او که پرنده ‌ی روحش دراندیشه پرواز بود در حالی که فقط ۲۰ روز از حضورش در جبهه می‌گذشت، روز هجدهم آذر ماه ۱۳۵۹ در منطقه ماهشهر مفقود الاثر گردید و عشق و ایثار را با رفتنش به تصویری جاودانه کشاند.

 یکی از خصوصیات شهید، علاقه شدید او به درس و مطالعه بود. برادر و خواهرانش را نیز به تلاش و جدیت سفارش می‌کرد.
شهید برای رفتن به جبهه کاملا آگاهانه عمل کرده بود و با دوستانش دلایل حضورشان را در جبهه بررسی کرده بودند و با آگاهی کامل از وظیفه و موقعیتشان به جبهه رفتند.

پیکر پاک این شهید در شهر قم آرمیده است.