به خاطر خدا مرا حلال کنید
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید سيدحسن میری در سال 1346 در شهر خون و قيام قم به دنيا آمد. دوران كودكي را در دامان مادر و پدري مهربان و متدين پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگي وارد دبستان شد و تا كلاس ششم ابتدايي درس خواند.
وقتي در وجودش علاقه به تحصيل را نديد، ترك تحصيل كرد. كمي بعد وارد بسيج شد.
با فعاليت مداوم در پايگاه مقاومت و پستهاي شبانه در راستاي تحقق اهداف انقلاب كوشيد.
او اول در جبهه بسيجي بود؛ تا اينكه با رسيدن زمان خدمت سربازي به عنوان سرباز وظيفه عازم جبه نبرد شد. پس از چند ماه در منطقه ي جنگي شلمچه در عمليات كربلاي پنج در بيست و سوم دي ماه 1365، از ناحيه پشت سر مورد هدف واقع شد و به فيض عظماي شهادت نايل شد.
در ادامه وصیت نامه شهید سید حسن میری را می خوانید؛
به نام خدا
می اندیشم چه بنویسم و چگونه بنویسم وصیتم را.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم؛ امیدوارم که حالتان خوب باشد. پدر و مادر عزیزم من از شما شرم دارم که خودم را فرزندتان خطاب کنم؛ زیرا به خدا پناه می برم که هیچ گونه حقی را که بر گردن من داشتید ادا نکرده ام. از شما می خواهم به خاطر این که به فرزندتان علاقه دارید و نمی خواهید او را در آتش ببینید به خاطر خدا مرا حلال کنید.
هر گاه به فکر فرزندت فرو رفتی و خواستی گریه کنی، برخیز و وضو بگیر و برای فرزندت نماز بخوان و طلب مغفرت نما تا با ذکر خدا و توجه او فرزندت را فراموش کرده و روح فرزندت را با ادامه راهش، که همانا برپایی نماز است شاد گردانی.
در ضمن پدر و مادر عزیزم، اگر جسد فرزندتان را نیافتید ناراحت نباشید که افتخار بزرگی نصیب فرزندتان شده است.
از دوستانم، دوستانی که به آنها افتخار میکنم، می خواهم که از بی تقوایی و برخوردهای خلاف اخلاق اسلامی من درگذرند و از خدا برای من طلب مغفرت نمایند و طلب همدیگر را حلال خواهیم کرد.
و این دعای بنده ی عاصی است که «خدایا گناهان ما را ببخش و ما را لایق کرامات خود بگردان و مرگی را که با تمام وجود طالبش هستم عطا فرما.»