طعم شهادت در راه میهنم، از عسل شیرین تر است
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید عروجعلی غفاری در تاریخ بیست و پنجم دی ماه 1343 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود.
وی پس از چندی مجاهد در تاریخ دوازدهم مهرماه 1361 در جبهه های حق علیه باطل به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید.
«بسم الله الرحمن الرحیم »
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
مپندارید کسانی که در راه خدا جهاد کردهاند مردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
با درود فراوان به امام زمان «عج» و نایب برحقش امام خمینی بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران من امروز عازم جبهه هستم و هیچگونه وحشت و نگرانی در وجودم احساس نمیکنم بلکه خیلی مسرورم که این آگاهی را دریافتم که می توانم بفهمم فرمان امام اجرا شدنی است و ما با رضایت کامل مجری آن هستم.
این مرگ را من از عسل در وجودم گواراتر می دانم چون اطاعت از امام امت و سرزمین میهن اسلامی ایران وظیفه شرعی هر مسلمانی است.
اکنون که من عازم به میدان نبرد هستم شهادت را کاملا در وجودم لمس میکنم و ذرهای تردید بر من مستولی نیست و اما ای امام عزیز بدان تا زمانی که جوانان غیور ایرانی و متعهد به اسلام داری هیچ گاه شکست نمیخوری، البته به خواست خداوند منان.
ما از خون سرخ خود میگذریم و پیروزی را به عنایات الهی به ارمغان خواهیم آورد و آرزوی من در این جنگ تحمیلی این است که بتوانم راه کربلای حسینی را بر روی مسلمین جهان باز کنم و اگر خون سرخم در این راه ریخته شود این خون را تسلیم به خداوند میدانم و در راه خدا جهاد میکنم و امیدوارم که خداوند من را یکی از یاران باوفای امام زمان «عج» و امام خمینی قرار بدهد.
و اما وصیت من به پدر و مادر و خواهران و برادرانم
امیدوارم که اگر مرا از دست دادید برای از دست دادن من غصه و افسوس نخورید زیرا که شهادت حد نهایی تکامل یک انسان است.
شما هم برای جهاد در راه خدا خودتان را آماده سازید.
خواهران عزیزم! شما زینبگونه پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانید و زینبگونه به ادمه راه شهیدان ادامه دهید.
اما خدمت عموها و پسرعموها و عمههای عزیزم از همگی شما می خواهم حلالم کنید؛ همچنین از عموی عزیزم محمود می خواهم که مرا حلال کند و از پدربزرگ و مادربزرگ و دایی ها و خالههایم می خواهم که مرا حلال کنند.
از پدر عزیزم میخواهم که اگر من شهید شدم و شما موفق شدید مرا در جوار خاک عمویم در علی بن جعفر یا گلزار شهدا دفن نمایید.
چند بیت شعر به زبان ترکی به مادرم
گل حلال ایله منی عازم میدانم آنا چند دقیقه من سنه جبهه ده میهمانم آنا/
اولدوم عازم جبهه حقه آنا منن سلام اولسون سنه ایله حلال منی آنا/
عشق حسین دوشوب قلب پاکیمه آنا اولدوم عازم کربلای ایرانا من آنا/
ای زمین کربلا یاد حسین ایله میشم گل قبول ایله منی جایم فدا ایله میشم/
یا حسین فاطمه ایله نظر احوالیمه ترک وطن ایله میشم صبرور مادریمنه/
چند بیت شعر به پدرم به زبان ترکی
قربان اولرم آغلارگوزویه بابا توتماز دیلیم احوالیمی ایدیم شرح و بیان بابا/
راضیم رضا یتیه سنی تک آقا منی قربان یورلیوب اوخلا ره نشان بابا/
شکر ایلرم خدایه اگر اولام شهید ساخلا منیم عکسیم مندن نشان بابا/
خمینی گوزومدن او پرنازیمی چکر قیر تلیدی امام امته بابا/
نازک بدن آنا اورگی نوجوان اوشاخ اوخ گرسه عالمی یخار ایلر فغن بابا/
قاز قبرمی کنار شهداده رفن ایله نعشیمی آپار آنا ما لباسیم ارمغان بابا/
هرگز اونا بدنیم یارا سنیم دیمه قالماز اونبختی قارا ده تاب رتوان بابا/
هوانین ایسی سی بدن یارالی گوزن ایلر ناله و شیون بابا/
اوزو میچکدیم کربلا یولونا بلکه امام حسین ایلیه شفاعت بابا/
هر چند من بزم شهادته تبشدیم اما سندن خجالتم قدی کمان بابا/