شهید «محمد قاسمزاده کنگان» در قسمتی از وصیتنامه خود مینویسد: نکاتی را به عنوان سفارش و توصیه به مردم مقاوم، صبور و حافظ انقلاب اسلامی و ادامه دهنده راه خونین شهدا باشید.
پدر شهید «محمدعلی مرادزاده فهرجی» از آخرین دیدار خود با شهید میگوید: روز اعزام شهید به جبهه بود، شهید را همراهی کردم، «محمدعلی» متوجه حالت روحی و نگرانی من شد و با لبخند گفت: پدر نگران نباشد جانباز نمیشوم، شهید میشوم.
شهید «محمد ضمیری» در آخرین وصیتنامه خود مینویسد: ای مادران عزیز مبادا از رفتن فرزندانتان به راه حسین(علیه السلام) جلوگیری کنید که روز قیامت نمیتوانید جواب حضرت زینب (سلام الله علیها) را بدهید. چرا که ایشان تحمل شهادت هفتاد و دو تن را نمود.
در زندگینامه شهید «محمد گلی» نوشته شده است شهید در آخرین نامهی خود مینویسد؛ جبهه دانشگاه است، دانشگاهی است که انسان فارغالتحصیل نمیشود بلکه فارغالدنیا میشود.
شهید «غلامرضا خاکسفیدی» در قسمتی از آخرین نامه خود جبهه را اینگونه توصیف میکند: اگر برای رضای خدا به جبهه بیایید یقین دارم دیگر نمیخواهید که هیچ وقت برگردید چون بهشت را با تمام وجود احساس خواهید کرد.
شهید «حسین نارویی قلعهنو» در وصیتنامه اش می نویسد: به جبهه میروم و آگاهانه مسیرم را انتخاب کردم . با عشق خدا به جایی میروم که عاشقان معبود در آن جا از فراق یار میسوزند و انتظار شهادت را میکشند.
شهید «رضا راستبود» نوجوان 17سالهای که در آخرین وصیتنامه خود اینگونه شهادت را وصف میکند: هیچ سعادتی و توفیقی بالاتر از شهادت نیست، شهادت راه خوشبختی و به کمال رسیدن انسان است.
زندگینامه شهید«محمد مختاری» در سالروز شهادتش منتشر شد، شهید در آخرین دیدار خود اینگونه بیان میکند:احساس میکنم تازه متولد شدم و این 18 سالی که زندگی کردهام به ذلت و خواری گذراندم.
شهید «محمود دولتی مقدم» در آخرین وصیتنامه خود مینویسد: علیرغم این که جبهه به جبهه و سنگر به سنگر به دنبال گم گشته خود که شهادت نام دارد هستم، به آن متأسفانه نائل نگشتم ولی خدای بزرگ به لطف و مرحمت تو ناامید نیستم.
شهید «سید محمدعلی طباطبایی» در وصیتنامه خود مینویسد: پیرو حسین (علیه السلام) باشیم باید حسین وار راهش را ادامه دهیم و درخت تنومند اسلام را با خون خویش آبیاری کنیم.