از شما می خواهم که مسجدها و سنگرها را پر کنید و هیچوقت از نماز غافل نشوید اگر از این بنده حقیر اشتباهی سر زد امیدوارم که با بزرگواری خود حلالم کنید و برای امام عزیز و بزرگوارمان و امید مستضعفان جهان دعا کنید.
کد خبر: ۴۴۶۷۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۴
وصیت نامه شهید «احد امامی زاده»/ غرور آفرین کربلای پنج
همسر و از تو می خواهم که بعداز شهادت هیچ گونه ناراحتی به خود راه ندهی تا می تواید با یکدیگر مهربان باشید و از خواهرانم می خواهم که کاملاً حجاب اسلامی را رعایت کنند که همیشه رعایت کردید.
کد خبر: ۴۴۶۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۴
برای اینکه مطمئن شوم عاقلانه تصمیم می گیره، گفتم: چون دفتر آماده به خدمت سربازی نگرفتی، این جبهه رفتنات جزء سربازیت حساب نمی شه.موسی لبخندی زد و گفت : مطمئن باشید جایی حساب می شه که از سربازی خیلی بالاتره.
کد خبر: ۴۴۶۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۳
سالروز غرور آفرینان کربلای پنج/ وصیت نامه «شهید جلال پیر حیاتی» منتشر شد به همراه دستخط شهید
«شهید جلال پیر حیاتی»؛ در وصیت نامه خود چنین می نگارد؛ می بینیم که ائمه معصومین علیه السلام از این نعمت عظمی بی بهره نبودند و بهر صورت با دشمنان دین خدا در این باره جنگیدن و باعث شدن که با خون به اسلام تحقق بخشند و زیباتر آن است که جهاد در راه خدا شهادت را همراه دارد یعنی دادن خون در راه خدا معامله با خداوند و هیچ معامله ای بالاتر از این نیست.
کد خبر: ۴۴۶۶۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
اين مقاله با بررسي عناصر مشترک ميان خاطره نوشته و داستان، از جمله «پيرنگ»، «روايت»، «گفتگو» و «شخصيت» در اثر روايي دختر شينا، شباهت اين اثر با ژانر داستان را اثبات کرده است.
کد خبر: ۴۴۶۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
شهید محمد علی ذوالفقاریان/ هجدهم تیر 1330، در شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. نوزدهم دی 1358، در تهران بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای همان شهرستان به خاک سپردند.
کد خبر: ۴۴۶۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
شهید عبداله فرضي و ديگر همسنگرانش قهرمانانه در مقابل دشمن بعثي ايستادند و تا آخرين نفس دفاع نموده و شربت شهادت نوشيدند.
کد خبر: ۴۴۶۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
سال 61 اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت ماه بود که در پادگان شهید بهشتی بجنورد حدود بیست و دو روز آموزش دیدم بعد فرستادند مشهد و از آنجا اعزام شدم به ایلام غرب ، پادگان ظفر ، تیپ 21 امام رضا (ع) دسته 2، و در آنجا آموزش ویژه را دیدم بعد از آن اعزام شدم به قرار گاه کربلا در هفت کیلومتری دشمن ، در قرار گاه کربلا به عنوان تک تیر انداز و کمک آر پی چی زن زن تعیین شدم و بیست و چهار ساعت بعد مارا فوری بردند به خط مقدم که از دویست و پنجاه متر بیشتر با دشمن فاصله نداشت.
کد خبر: ۴۴۶۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
معرفی کتاب
ما بر حسب وظیفه و به خاطر حب وطن و برای اعتلای پرچم اسلام و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، به جبهه رفتیم. آن زمان میدان عمل بود، میدان حرف و سخن نبود، فقط همه چیز عمل بود و بس.
کد خبر: ۴۴۶۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
محله خیرال اردبیل گوئی که آذین بسته باشد؛ خود را آماده ورود قدم هائی می کرد که تا لحظاتی دیگر متولد می شد. سال یکهزار و سیصد و بیست و چهار فرزند سوم خانواده جدی قدم به عرصه گیتی نهاد.
کد خبر: ۴۴۶۵۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۶
گفتوگو با کاظم فرامرزی فرمانده گردان ضد زره حاضر در عملیات کربلای ۴ و ۵
بلافاصله بچههای مهندسی شروع به زدن یک جاده خاکی کردند و ما با همه تجهیزات و وسایل راهی جاده شدیم. گردان ما پشت نیروهای مهندسی در حرکت بود. آنها در حال زدن جاده بودند، ما هم پشت سرشان صف گرفته بودیم و حرکت میکردیم تا وارد شلمچه شدیم
کد خبر: ۴۴۶۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹
دلنوشته هایی از ناگفته های عملیات کربلای 5
٢١دی ماه هر سال، خواسته و ناخواسته با این خاطره درگیرم. این خاطره هم مثل سایر خاطرات جنگ برام عزیزه. دوست ندارم كلیشه ای بنویسم؛ بلد نیستم داستان سرایی كنم؛ از سر خودخواهی دوست ندارم خاطراتم رو برای هر كسی بازگو كنم؛ چون این روزها بچه های جنگ خیلی غریبند. اگه بری خاطره بگی؛ میگن یارو آدم ریاكاریه! كار برای خدا كه تعریف كردن نداره! خاطره نگی؛ میگن اصلا معلوم نیست كجای جبهه بوده كه خاطره هم از جنگ نداره! ..... بگذریم هرچه بادا باد..
کد خبر: ۴۴۶۴۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
اگر ما اين راه را پيش بگيريم اميد است كه خداوند وحدت بينمان را مستحكمتر نمايد و تقوى و نظم را نصيبمان گرداند تا ديگر دشمن نتواند در درون ما نفوذ كند و با استفاده از فاصله هاى بين ما، تفرقه و دشمنى را حاكم گرداند و با اين وحدتـمان و يكپارچگيمان دوستانمان را آنطور كه هستند بشناسيم.
کد خبر: ۴۴۶۴۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹
با سید ابوالفضل، برای جذب نیرو و تبلیغات به روستاها می رفتیم. دریک روز سرد زمستانی به روستایی رسیدیم. مردم نزدیک مسجد جمع شده بودند و عده ای نیز گریه می کردند.
کد خبر: ۴۴۶۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
معرفی شهدای خانواده قمی؛
وقتی در کوچه پس کوچه های شهر قدم می زنی، عکس ها و نام شهدایی را می بینی که از آن ها برای ما فقط یک نام مانده، آن هم برای پیدا کردن آدرسی است. مردان بزرگی که از جانشان گذشتند که نتیجه-ای آسایش امروز ما باشد
کد خبر: ۴۴۶۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
جنگ تازه تمام شده بود. نفت به سختی گیر می آمد. دو حلب خالی دادم دست مجید. فرستادمش دنبال نفت...
کد خبر: ۴۴۶۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
یکی از کارهای حاجی در ایامی که به مرخصی می آمد، سرکشی به خانواده ی شهدا بود. به خانواده ی شهدای روستای خودمان و روستای دور و بر سر می زد
کد خبر: ۴۴۶۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
دختر کم سن وسالی بودم. بافرزند یکی از آشنایان مشغول بازی بودیم که بعد از ماهها پدرم از جبهه آمد.
کد خبر: ۴۴۶۳۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
حماسه هویزه در دی ماه اولین سال جنگ
شهادت دختر بچهای به نام سهام خشم مردم را به اوج رساند. اهالی شهر پیکر دختر بچه شهید را بر سر گرفتند و عزاداری کردند. جوانان سلاحهای مخفیشان را بیرون آوردند و همه وارد میدان نبرد شدند. کودکان و زنان در کنار مردان مشغول دفاع از شهرشان شدند و روز دهم مهر دشمن را مجبور به عقبنشینی کردند
کد خبر: ۴۴۶۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
نمایشگاه دستاوردهای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس افتتاح شد.
کد خبر: ۴۴۶۳۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۸