در قسمتی از کتاب «خوئینی» که گذری بر زندگی و خاطرات شهید ابوالفضل خوئینی است، میخوانید: «در بیشتر اوقات سراغ ایشان را باید در مدارس صالحیه و سردار یا مسجد شیخالاسلام میگرفتیم و معمولا شبها به خانه نمیآمد و در کارهای مختلف فرهنگی و مبارزاتی علیه حکومت شاه شرکت میکرد ...»
کد خبر: ۵۴۲۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲
کتاب «ناجی حیات» تاریخ شفاهی رزمنده دفاع مقدس «رحیم صحرایی» به همت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کرمانشاه منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۲۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: بعد از سه روز، کار برچلو تمام شد. از لودر پایین آمد. او را در آغوشم کشیدم و پیشانی اش را بوسیدم. فرمانده ستوان یکم کماجی به سمتمان آمد و گفت: آفرین برچلو! تشویقیات فراموش نمیشه.
کد خبر: ۵۴۲۲۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جادههای رملی" روایت میکند: نزدیک تحویل سال بود، داشتم فکر میکردم به جز سیم چین و سیم خاردار، چه چیزهایی تو سفره ی هفت سین بذاریم؟
کد خبر: ۵۴۲۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۲
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: درگیری شدید بود و عراق آتش تهیّه ی سنگینی اجرا میکرد. احتمال حمله وجود داشت. آخرین خدمه ی تانک که پیاده شد، به سمت تانک خراب رفتم. سر یکی از پیچ ها، احساس کردم ماشینی با سرعت به سمتم می آید.
کد خبر: ۵۴۲۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۸
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: روزی سر به سر مش عباس گذاشتیم او به من گفت؛ منو سرکار نذار عرفان، این غازه. تا هوا تاریک نشده منقل بیارین بخوریمش.
کد خبر: ۵۴۲۲۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹
کریم احدی پدر شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: یکی از همسایه ها یک روز به من گفت؛ من از ذکر مصیبت مداح گریهام نگرفت. وقتی حمید رو دیدم که زانوی غم بغل گرفته و به پهنای صورتش اشک میریزه، اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که از خودم خجالت کشیدم و گریهام گرفت.
کد خبر: ۵۴۲۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۶
گیتی احدی خواهر شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: خواهر شوهرم خانه ما مهمان بود، موقع برداشتن شیرینی گفت: «حمید خان! شیرینی مرتضی رو خوردیم. این دفعه وقتی از منطقه برگشتی، میخوایم بیایم عروسی تو.» حمید جوابی داد که همه خندیدیم.
کد خبر: ۵۴۲۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲
در قالب کتاب منتشر شد
کتاب قوانین و مقررات کاربردی خانواده بزرگ ایثارگران از سوی نشر شاهد منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۲۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
«شاگردان قطب دین» عنوان کتابی است که زندگینامه و خاطرات شهدای دارالولایه راوند را به نقل از خانواده و همرزمان شهدای راوند روایت می کند.
کد خبر: ۵۴۱۹۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
معرفی کتاب؛
«مُغازله در خون» این کتاب جستاری در نقد و بررسی سرودههای پیشروان شعر پایداری ایران و شعر دفاع مقدس ایلام است که در سال ۱۳۸۹ در ۲۰۰ صفحه به قلم دکتر «عباس صیدی» و توسط انتشارات برگ آذین به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۴۱۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵
با حضور رییس شورای شهر تهران و جمعی از مسئولان انتظامی
کتاب «سیرو سلوکی در شعر ایثار» مشتمل بر سرودههای حسین بردبار یزدی، روزنامه نگار، شاعر و پژوهشگر که با رویکردی به فضای ایثار و شهادت و غزلیات عرفانی و مذهبی توسط انتشارات نیکتاب منتشر شده است، با حضور رییس شورای شهر تهران و جمعی از مسئولان انتظامی رونمایی شد.
کد خبر: ۵۴۱۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
در قسمتی از کتاب «راه ستارهها ۳» که زندگینامه و مجموعه خاطرات خواندنی شهید حسن حسینپور است، میخوانید: «چادرم را سرش کرد و در حالتی که نوع چادر پوشیدن افراد محجبه را تقلید میکرد، گفت: من اگه خانوم بودم اینجوری حجاب میگرفتم! اما با این حال، حجاب فقط برای خانومها نیست ...»
کد خبر: ۵۴۱۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰
کتاب «قشنگترین نقاشی» با تصویرگری سمیراسادات شفیعی که گوشهای از زندگی نامه شهید عباس کریمی را روایت میکند توسط نشر 27بعثت منتشر شد.
کد خبر: ۵۴۱۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳
معرفی کتاب
در کتاب «این آمدن نبود» شاهد رُشد شخصیت آن از یک پسر بچه ی جسور به سمت یک فرمانده گردان پرطاقت و از خودگذشته هستیم که نویسنده سعی کرده با حفظ اصل امانتداری، نکتههای اخلاقی پنهان ماجرا را بدون بزرگنمایی با مخاطب درمیان بگذارد.
کد خبر: ۵۴۱۵۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
کتاب «هم رنگ خدا» با نویسندگی «نادیا بارانی ماشهرانی» به بیان سیره اعتقادی و اخلاقی شهید یوسف دقت پرداخته است .
کد خبر: ۵۴۱۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
کتاب «لباس مقدس» با نویسندگی «سکینه دهقانی و الهه مرادی» به بیان سیره اخلاقی شهید علی حاجبی پرداخته است .
کد خبر: ۵۴۱۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
معرفی کتاب؛
کتاب «جنگ در نخلستان(1)» روایتی است از یک اتفاق واقعی جنگ که در هفتم مهرماه 1359 در منطقه ای نزدیک بخش موسیان از شهرستان دهلران، این کتاب برای گروه های سنی ب و ج تدوین و در سال 1390 در 22 صفحه به قلم دکتر «عباس صیدی» و توسط انتشارات برگ آذین به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۴۱۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
کتاب «بهای جان» روایتی از حیات طیبه شهیدان محمدمهدی، محمدصادق و حسین تقوی رزمندگان سپاه اسلام می باشد که به قلم حمیده احمدی به نگارش در آمده است. نوید شاهد یزد تیزر معرفی این کتاب را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۴۱۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: عقاب را عقب تر گرفتم و بهش زُل زدم. طلایی بود. دم مستطیلی شکل، بلند، پهن و قهوه ای مایل به خاکستری داشت. تاج برنزی آن از دور به سیاهی میزد. حسین گفت: عقاب طلایی سلطان پرنده هاست، به فال نیک بگیرش عرفان.
کد خبر: ۵۴۱۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۳۰