ویژهبرنامه سالگرد شهادت شهید جهور و شهدای همراهش و گرامیداشت سالروز آزادسازی خرمشهر، از امشب به مدت دو شب در هیئت رزمندگان سیدالشهدا(ع) شهرستان سرخه برگزار میگردد.
مراسم نخستین سالگرد شهادت شهید جمهور، «سید ابراهیم رئیسی» امشب پس از نماز مغرب و عشا در مسجد المهدی(عج) شهرک امام خمینی(ره) شهرستان شاهرود برگزار میگردد.
مراسم بزرگداشت نخستین سالگرد شهادت شهیدان «سید ابراهیم رئیسی» و «حسین امیرعبداللهیان» امشب همزمان با نماز مغرب و عشا در حسینیه حضرت ابوالفضل(ع) شهر امیریه دامغان برگزار میگردد.
با ستارهها؛ معرفی دیپلمات شهید «حسین امیرعبداللهیان»
به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن عربی» دستنوشته این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود. در گزیدهای از دستنوشتههای شهید در وصیتنامهاش میخوانیم: «درود بر تو ای پدرم که با امضا کردن رضایتنامه من، شهادتنامه مرا امضا کردی.»
به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سیدالشهدای خدمت، همایش الگوی حکمرانی شهید خدمت «سید ابراهیم رئیسی» با سخنرانی بهادر جهرمی، بیست و هفتم اردیبهشت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان سمنان واقع در میدان پدران آسمانی شهرستان سمنان برگزار شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
اجلاسیه شهدای دانشجوی شهرستان شاهرود با حضور مسئولان و دانشجویان دانشگاه صنعتی این شهرستان، بیست و چهارم اردیبهشت در تالار شقایقهای دانشگاه صنعتی شاهرود با حضور پیکر شهید گمنام خوشنام دفاع مقدس برگزار شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
در این کلیپ جانباز ۷۰ درصد «غلامعلی جلالینسب» نقل میکند: «جانبازان و خانوادههایشان با ایمان به خداوند و روز قیامت در راه او صبر پیشه کردهاند تا مزدشان را در آخرت از خداوند دریافت کنند.»
شهید «ابوالفضل نیکذات» در وصیتنامهاش مینویسد: «به نامش که زندگیام بهخاطر اوست و شدنم بهخاطر اوست و شدنم در جهت اوست و معشوق و معبود و مرادم اوست. در این جاست که میگویم: شهادت، سرآغاز پایندگی است.»
برادر شهید «ابوالفضل نیکذات» نقل میکند: «میگفت: وقتی من رفتم، شما باید هوای اونها رو داشته باشین! گفتم: حالا مگه کجا میخوای بری؟ گفت: تو راه اهواز شهید میشم. به شوخی گرفتم. گفت: شوخی نگیر، خدا شاهده راست میگم. آخه خوابش رو دیدم.»
مادر شهید «حسین ملکبالا» نقل میکند: «لباسهای جدیدش را پوشید و از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت لباسهای مندرس به تن داشت. علت را که پرسیدیم گفت: پسر فلانی را دیدم که لباسهای پاره به تن داشت و با حسرت زیادی به لباسهایم نگاه میکرد، من هم لباسهایم را به او دادم.»
برادر شهید «حسین ملکبالا» نقل میکند: «قبل از شهادتش پیش من آمد و با من خداحافظی کرد و گفت: من چطور خوبیهای تو را جبران کنم. اگر شهید شدم نزد مولای خودم علی(ع) تو را شفاعت خواهم کرد.»