زندگی شهید

زندگی شهید

شهید یزدان پناه از چین تا ماووت عراق

شهید نورالله یزدان پناه در سال ۱۳۴۴ متولد شد و شهید از بدو تشکیل و شروع انقلاب تا پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد و بعد از پایان تحصیلات دوره راهنمایی در سال ۵۸ یکی از بنیان گذاران و مؤسسان سپاه گچساران بود و در همان سال برای مبارزه با گروهک تجزیه طلب دمکرات کردستان و ضد انقلاب عازم منطقه کردستان شد و سرانجام در سال ۱۳۶۶ در منطقه ماووت در استان سلیمانیه عراق به شهادت رسید.

دلش حال و هوای شهادت داشت

مادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. زد زیر گریه و آرام نمی‌شد. گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکی‌یکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روز‌هایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»

دخترم با تشویق «سید مصطفی» عاشق حجاب شد

مادر شهید «سید مصطفی حسینی» نقل می‌کند: «یک روز خواهرش را روی پایش نشاند و گفت: حالا که اینقدر قشنگ حجابت رو رعایت می‌کنی، یک جایزه خوب پیشم داری. تشویق‌های او باعث شد دخترم از بچگی علاقه‌ خاصی نسبت به حجاب داشته باشد.»

خدا تشییع باشکوهی قسمت‌مون کنه!

هم‌رزم شهید «علی حمیدی» نقل می‌کند: «برخورد کردیم به تشییع پیکر شهیدی که از قضا سرباز بود. حدود دو ساعت بعد با تشییع پیکر دیگری برخورد کردیم که با مرگ طبیعی مرحوم شده بود. پرسیدم: کدوم یکی رو می‌پسندی؟ گفت: معلومه اولی. بعد آهی کشید و گفت: خدا قسمت‌مون کنه.»

«سید محمود»، فرزندی از تبار پاکی و نور

شهید «سید محمود حیدری‌نژاد» یکم فروردین ۱۳۴۷ در روستای آستانه از توابع شهرستان دامغان متولد شد. پدرش نام زیبای او را با توسل به سلاله سادات، محمود خواند. سید محمود، فرزندی از تبار پاکی و نور.

تمام فکر و ذکرش آخرت بود

شهید «حسن خادمیان» بیست و هشتم تیرماه ۱۳۴۲ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. به طور کلی دل بستگی به دنیا نداشت و بیشتر به آخرت می‌اندیشید. فردی منظم و با سلیقه بود و به نظافت شخصی اهمیت می‌داد. به کار کسی کار نداشت و معمولاً ساکت و سر به زیر بود.

فرمان ولی خدا را نباید عقب بیندازیم

مادر شهید «محمدمهدی خادمیان» نقل می‌کند: «گفتم: صبر کن یک کاسه آبی بیارم که ان‌شاءالله سالم برگردی! جواب داد: فقط باید خدا نگه دارم باشه. از اون گذشته فرمان امام رو نباید عقب بندازیم حتی یک ساعت.»

از همان کوچکی سعی می‌کرد روی پای خودش بایستد

خواهر شهید «حمیدرضا رسولی‌نژاد» نقل می‌کند: «از همان کوچکی سعی می‌کرد روی پای خودش بایستد. اگر کسی خانه نبود، گرسنه نمی‌ماند و چیزی برای خودش می‌پخت.»

الگویی برای اخلاص

هم‌رزم شهید «محمدحسین تولی» نقل می‌کند: «با همه توانمندی که داشت از این که کنار نیروهای عادی کار می‌کرد خیلی خوشحال بود و همه می‌دیدند که چطور با جان و دل کار می‌کند و از او کار کردن خالصانه را یاد می‌گرفتند.»

من دیگه جبهه‌ای شدم!

پدر شهید «مرتضی پازوکی» نقل می‌کند: «بسیج فقط با رضایت پدر اعزام می‌کرد. یک راه به ذهنش رسید: کلک. یک روز وقتی پدر از خواب بیدار شد، دید انگشتش جوهری شده. مرتضی خندید و گفت: من دیگه جبهه‌ای شدم.»

شهادت، پایان هم‌عهدی «یحیی» با دوستانش بود

شهید «یحیی بینائیان» بیست و ششم آذرماه ۱۳۳۸ در روستای کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. در زمان جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد. با دوستانش عهدی بست بس بزرگ! این که تا آخر و تا نابودی دشمن در صف مبارزان بمانند و او بر عهد خود ماند و شهادت پایان خوش این هم‌عهدی‌اش با دوستانش بود.

نماز وقتی بیشتر مزه می‌ده که بتونی خستگی و گشنگی رو به‌خاطر خدا کنار بگذاری

خواهر شهید «علی‌اکبر بصیری» نقل می‌کند: «علی‌اکبر کنارم سر سفره نشست. دستی به سرم کشید و گفت: آبجی جان! نماز هم وقتی بیشتر مزه می‌ده که بتونی خستگی و گشنگی رو به خاطر خدا بگذاری کنار!»

«حسین» در مکتب پدر و مادر تحصیل عشق و انسانیت کرد

شهید «حسین باباخانی» یکم مهرماه ۱۳۴۶ در روستای کوهستانی فرومد از توابع شهرستان میامی به دنیا آمد. پدر بار هیزم کشید و مادر در هُرم بی‌رحم تنور، ثانیه‌ثانیه جوانی‌اش را سوزاند و حسین به تحصیل عشق و انسانیت در مکتب پدر و مادر پرداخت. وی سرانجام در بیست‌ و یکم فروردین ۱۳۶۶ در قصرشیرین توسط نیرو‌های بعثی به شهادت رسید.

بهترین لحظه زندگی‌ام، وقت شهید شدنم بود!

مادر شهید «محمود امی» نقل می‌کند: «گفتم: خیلی دعا کردم تا تو رو خواب ببینم، موقع شهید شدن خیلی درد کشیدی مادر؟ جواب داد: بهترین وقت زندگی‌ام و تموم عمرم، همون وقت شهید شدنم بود.»

«ابوالقاسم» حجت را برای همه تمام کرد!

هم‌رزم شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل می‌کند: «برادر اصلاحی را به خوبی می‌شناختم. مثل بقیه داشتم می‌دویدم که دیدمش غرق در خون بود. کمی آب داشتم. خواستم بنشینم که با دست محکم و قاطع اشاره کرد: برید جلو! کسی نایسته! جلو! حجت برای همه تمام شد. توصیه‌های قبل از حرکتش در گوشم زنگ می‌زد و این آخرین دیدار ما بود.»

ویژه‌نامه شهید «محمدمهدی امین» منتشر شد

به مناسبت روز دانشجو، ویژه‌نامه شهید «محمدمهدی امین» شامل زندگی، خاطرات، تصاویر، دست‌نوشته، وصیت‌نامه، نامه و موشن گرافیک شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

آرزویش خدمت به مردم بود

شهید «بهرام امیدیان» فرزند علی، بیستم آبان ۱۳۴۶ در سمنان به دنیا آمد. آرزویش خدمت به مردم بود. دوست داشت به جایی برسد که از لحاظ مالی بتواند کمک حال مردم باشد. وی بیست و دوم فروردین ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی مریوان به شهادت رسید و مفقودالجسد شد.

قوی و نیرومند بود با قامتی کشیده

شهید «علیرضا واحدی» متولد بیستم فروردین ۱۳۴۶ در روستای حسن‌آباد دامغان است. همراه با پدر راهی جبهه شد. از نظر جسمانی بسیار قوی و نیرومند بود و قامتی کشیده داشت. وی در عملیات تکِ جزیره مجنون، براثر اصابت ترکش به سر، دست و پا در بیست و نهم تیرماه ۱۳۶۶ به شهادت رسید.

شهیدی که اولین نشریه «شهید توسلی» را منتشر کرد

شهید مدافع حرم «علی تمام زاده» از شهدای مدافع حرم است. در روایت از این شهید آمده است: «برای معرفی شهدای مظلوم فاطمیون تا جایی که می‌توانست کارکرد و اولین نشریه در مورد شهید علی‌رضا توسلی(ابوحامد) را تدوین و منتشر کرد.»
در سیره زندگی «شهیدفیروزبخت» آمده است:

فرمانده‌ای که آرزویش شهادت بود

شهيد«حاج رسول فيروزبخت» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در سیره زندگی او آمده است: «او تنها به اسلام مي‌انديشيد و آرزويش توفيق شهادت در راه خدا بود و فقط به فكر جبهه و جنگ بود.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه