شهید علی عسگری زاده: به ياد حسين فاطمه گريه كنيد
اللهم ارزقنا توفيق الشهادة فى سبيلك
حمد و سپاس خداوندى كه اولين است و جز او آغازى نيست و آخرين است و جز او آخرى نيست.
(نهج البلاغه)
با سلام بر مهدى موعود يگانه مصلح عالم امكان كه كشتيبان اين كشتى نزديك به ساحل اين انقلاب اسلامى است كه به رهبرى امام امت است كه قلب تپنده اين ملت است و انسان بدون قلب و جامعه بدون رهبر وجود خارجى جز كالبد بىروح ندارد و وجود او است كه به جانها روح بخشيده و حيات ديگرى در حيات اسلام بر پا نموده است.
شايد آنچه كه براين لباس مقدس و زيبا بر قامت فخرآفرينان اسلام هست بر تن نمودهام لياقتش را نداشته باشم ولى در هر حال مىخواهم بنويسم اما نمي دانم كه آنچه در فكر و انديشه است آيا تحقق مىيابد يا نه. ولى اين را مىدانم كه آنچه را كه وعده كرده وفا خواهد كرد (كل عهد عاهدته) (دعاى كميل)
ولى در هر حال بايد اين را بر روى كاغذ بياوريم چون واجب است براى خارج شدن از زير دين و پرداختن حق الناس و پاك شدن به جهت آماده گشتن براى لقاءالله كه خود بهتر مي دانيد چيزى براى گفتن ندارم چون شايسته آن نيستم كه بر روى كاغذ و با قلمى كه خدا بر آن سوگند خورده (نون و القلم و ما يستطرون) نوشتهاى بيادگار بسپارم. فقط قلبى پر از اضطراب دارم. براى امت آرزويم را در اينجا (جبهه) مىبينم. در هر حال خود را عاجز براى هدايت به صورت نوشته مىيابم.عاجز، عاجزتر از آنكه فكر مىكردم. زمانى دنيا با زيبايهايش با ظاهر سازيهايش مهر و محبتهاى موقت و گاه بيهوده و خطرناكش با جذب و دفعهاى نامربوط و بي جايش مرا شيفته و واله خودش مي كرد تا با او (دنيا) وصلت كنم و از آخرت برگردم و عاشق زيبايهاش شوم. باشد! دوستانم آنچنان حزبالهى و بنده حق بودند كه مرا از دنيا فرارى مي دادند و آنچنان معشوق و فاعل در سبيل الله و خط پاك و پرشرافت خمينى روحالله بودند كه ديگر يادى از تجملات بر صفحه فكرم باقى نمىگذاشتند. آن همه زشتيها و پليديها را با پاككن نرم مهربانيها مىزدودند.