شهید حسین یوسف لو: تمام ميراثى كه از گذشته در باره مسائل در مغز ما كرده بودند بيرون بريزيد و واقعيتها را در يابيد
بسمه تعالى
درود به روان پاك پاكانى كه از عمق اسلام برمىخيزد
نمىدانم آيا من توانستهام دين خودم را نسبت به اسلام ادا كرده باشم يا نه؟ نمىدانم آيا من توانسته بودم اسلام را بشناسم يا نه و نمىدانم آيا من يك انسان بودم يا يك جسم بىمصرف بيش نبودم ولى به هر صورت شايد بتوانم تمام مردم را نسبت به اين نكته متوجه كنم كه بزرگترين دين و بيشترين و بهترين و علمىترين دينها دين اسلام است. پس لطفا خود در مورد مسائل كه مربوط به زندگى است تصميم نگيريد. در راه آن اظهار نظر نكنيد و در ضمن تمام ميراثى كه از گذشته در باره مسائل در مغز ما كرده بودند بيرون بريزيد و واقعيتها را در يابيد. درباره آن فكر كنيد و هيچ سخنى را بدون فكر و تعمق قبول نكنيد حتى حرف بزرگترين انسان يا حتى خود پيامبر را. پس در درجه اول واقعبينى را مد نظر داشته باشيد. واقعيت را هميشه از نزديك ببينيد و در عمق او فرو رويد و هيچ زمان آن را زود در نظر نگيريد و از بحث زياد در مورد آن امتناع كنيد.
شايد شما از اين حرفهاى من كه همه آن به عنوان جملات امرى بيان شده است ناراحت شويد و مرا خودبين و خودخواه در نظر بگيريد ولى به هر ترتيب من به فكر شما اهميتى نخواهم داد و سخنان خودم را خواهم گفت. اين شايد بتواند روشنگر فكر من براى شما باشد و اما هدف من از آمدن به جنگ و جبهه اين است كه در درجه اول بتوانم خودم را بسازم و در درجه دوم بتوانم دشمنان را بشناسم و سوم قسمت دشمنان خودم را نابود كنم كه به نظر من دشمنان من همان دشمنان ايران و اسلام هستند. به اميد روزى كه بتوان در جامعهاى زيست كه حقيقت را بدون ترس و واهمه بيان كرد و در ازاى آن داد و فرياد نشنيد و در عوض جواب درست و قانعكننده شنيد.
پدر مهربان و عزيزم
من قبل از هر چيز از شما تشكر مىكنم و اظهار مىكنم كه واقعا پسر شايسته و خوبى براى شما نبودهام و دوست دارم مرا ببخشيد و هميشه از من راضى بمانید. به اميد آنكه مرا بخشيده باشيد. لطفا اگر مىخواهيد روح من شاد و روان من پاك باشد هيچ حتى يك قطره اشك از براى مردن من نريزيد و سعى كنيد لبخند بزنيد و هميشه شاد باشيد تا شايد من بعد از مرگم بتوانم راحت در آن دنيا باشم واقعا گريه نكنيد.
مادر مهربانم
واقعا خواهش مىكنم مرا ببخشيد و از اين همه اذيت و ناراحتى كه براى شما بوجود آوردم فراموش كنيد و سعى كنيد مرا نيز بعد از مرگم فراموش كنيد و ديگر به من فكر نكنيد. در ضمن از شما مىخواهم كه مرا شاد كنيد، با گريه نكردن خود مرا شاد كنيد و با خوشحال بودن خود مرا به اوج شادى برسانيد. مادر دوستت دارم. دوستت دارم براى هميشه به اميد فراموش كردن من.
بردار عزيزم
يادت است كه همهاش با هم دعوا مىكرديم. شايد بيشتر وقتها تقصير با من بود ولى خواهش مىكنم مرا ببخش و مرا فراموش كن و ديگر از من ياد نكن تا ديگر در زندگى شما براى هميشه نيايم. تا شما آسودهتر باشيد و الآن مىتوانى بيرون برى و با دوستانت بازى كنى. خواهش مىكنم نگذار مرگ من در زندگى شما مسئلهاى بوجود بياورد.
خواهران عزيزم
سعى كنيد در فكر خود و محبت به يكديگر و ديگران باشيد و هيچ زمان اجازه ندهيد مرگ من در زندگى شما اثرى داشته باشد و مرا فراموش كنيد كه وجود داشتم. سعى كنيد لبخند زيبا بر لب داشته باشيد و مرا ببخشيد.
پسر عمه عزيزم عباس
اميدوارم كه هميشه در اوج شادى به سر بريد و در ضمن مرا بخشيده باشيد و هميشه سعى كنيد كه بهترين زندگى را براى بچههاى خود فراهم كنيد. آنها را در ميان بگيريد و تمام چيزهايى كه لازم دارند فراهم كنيد تا در فرداى نزديك آنها بتوانند براى خود انسانهاى بزرگ باشند. در ضمن به اميد روزى كه در قيافه شما غم نباشد. خواهش مىكنم لبخند زيبايى بر لب داشته باشيد.
تمام خانواده يوسفلوها
يوسفلوها لطفا خواهش مىكنم ديگر خود را مسلمان ندانيد. هيچ يك از ما كه از جد خود يوسف جدا شدهايم انسان به تمام معنا نيستيم. در وجود ما خودخواهى گنجانده شده است. در وجود ما بدى و بىمحبتى گنجانده شده است. در وجود ما گناه است. در وجود ما دورويى حكومت مىكند. من همه را مىگويم حتى خودم را كه انسانى بيهوده بودم و گناهكارترين انسان در دنيا خودم را مىدانم. اما شما هم در گناهان من شريك هستيد. شما انسانها نه شما عروسكهاى بىمصرف من ديگر نمىخواهم وجودم را كه پر از بدى و ناراحتى است تنها بگذارم و بروم و نمىخواهم به غير از بار گناهان خود بار گناهان شما را هم ببرم پس لطفا خوب و خوب باشيد و اين گناه خودم را كه با اين جرات به از خودم بزرگترها توهين كردم مرا ببخشيد.