شهید انقلاب؛ اسماعیل حسین عسگری و تشییع جنازه 500 هزار نفری
شهید اسماعیل حسین عسگری فرزند لطف الله در سال 1338 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 20/9/57 در مبارزه علیه مامورین خود فروخته رژیم شاه بر اثر اصابت گلوله در بازار قم به شهادت رسید.
حضرت عباس (ع): یا نفس من بعد الحسین هونی فبعده لا کنت ان تکونی. ای نفس، زندگی پس از حسین ننگفت باد، مرگت باد.
آری خون گرم این اختران تابناک است که چهره شفق را رنگین میکند و چهره خبیث شب را با سرخی خود از بین برده و افق را فریاد طلوع سر میدهد. برادر عزیز یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده که شهادتش یکی از بزرگترین اثرات را در دوستان و خویشاوندان برای رفتن به درگیریها دارا بوده است. او در سال 1338 در قم در میان یک خانواده مذهبی تولد یافته و از 5 سالگی شروع به تحصیل نموده بود. او که از یک خانواده فقیر بوده و پدرش دورهگردی بیش نبود بعلت فقر نتوانست به درسش ادامه داده لذا 9 کلاس بیشتر درس نخواند. او در نوجوانی مغازۀ قصابی مشغول به کار بود. از نقطه نظر اخلاقی، در حین درس، معلم و هم شاگردان او علاوه بر پدر و مادر از او خیلی راضی بوده و بسیار مورد محبت دوستان و خانواده قرار داشت. با شروع مبارزات حق طلبانه مردم مسلمان ایران علیه رژیم مزدور شاهنشاهی او نیز جزو کسانی بود که با شناخت امام خمینی و حقانیت راهش، یار واقعی او محسوب میشد. در مسایل فرهنگی نیز در قبل از پیروزی انقلاب کتابهای نویسندگان انقلابی و پر شور را مطالعه کرد و بر آگاهیهای سیاسی، فرهنگی خود میافزود. در اینجا یک بیت از شعری را که او با دست خط خودش نوشته ذکر میکنیم.
خداحافظ رفیقان من در این غم خانه میمیرم/ جدا از شهر و یار و لانه و کاشانه میمیرم
آری و صد آری که اینان راهشان را برگزیدند و بیاد حسین کشتند با حضرت عباس (ع) همصدا شدند که بعد از حسین ای نفس مرگت باد. بالاخره در 12 محرم سال (1357) 1399 قمری هنگامی که چماق بدستان و مزدگیران مزدور در رژیم به شهر خون و قیام حمله بردند او به دست این مزدوران در خیابان آذر به شهادت رسید و با شهادت خود انقلاب اسلامی را باورتر ساخت. در تشیع جنازۀ او نزدیک به 500 هزار نفر شرکت کرده بودند و ایشان در قبرستان بقیع قم دفن شد.
(یادش شاد و راهش پر دوام)
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم