شهید محسن خلیل پور: مادرم! دینت را به اسلام ادا کردی
بسم الله الرحمن الرحیم
«السلام علیک یا ابا عبد الله»
اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله
اینجانب محسن خلیل پور متولد سال 1341 از بسیج شهرستان قم عضو گردان حضرت معصومه چنین آرزو می کنم که خداوند شهادت را در راه خودش قبول کند.
یا الله یا الله یا الله ترسم از آن است که نکند بر اثر سنگینی گناهانم سبک شوم و به سویت پرواز کنم ولی یا الله تو خود می دانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگی ام را وقف حسین کردم و همه وقت نامی از حسین به میان می آمد بی اختیار به گریه می افتادم و الان هم که در جبهه هستم صبح را بیاد او آغاز می کنم.
انسان یک روز به دنیا می آید و روزی هم چشم از این جهان می بندد و به سرای باقی می رود پس چه بهتر که با رو سفیدی و شهادت به دیدار معشوق برود و آرزویم این است که آقایم و سرورم امام حسین (ع) شفاعت ام را بکند چون بدون شفاعت او نمی توانم پیش دوستان شهیدم بروم. پیش از همه به مادرم می گویم: مادر عزیز که مرا با شیر پاکت پرورش دادی و بزرگ کردی پس خوشحال باش که توانستی دین خود را نسبت به اسلام و مسلمین ادا کنی و دعا کنی که خداوند این قربانی ناقابل را از تو قبول کند. برای من گریه نکنید و رخت سیاه نپوشید چرا که برای شهید گریه جایز نیست. صبور باشید هر وقت به یاد من افتادید برای مظلومیت اباعبد الله گریه کنید شاید به خاطر نداشتن سواد نتوانم ادبی صحبت کنم ولی از شما عاجزانه می خواهم که امام را تنها نگذارید و از جبهه حق علیه باطل غافل نشوید تا در قیامت خجل زده و شرمنده نباشید.
ضمناً از پدر و مادر و برادرانم و خواهرم که در طول این مدت آزارشان دادم و نتوانستم جبران کنم حلالیت می طلبم
11/12/65
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
به یاد حسین شهیدم: نصر من الله و فتح قریب
اسلام که دانشگه هر مرد و زن است
پابند ز خون گشتگان وطن است
از بهر تو ای انقلاب اسلام
فرماندۀ کل خمینی بت شکن است
با هر طبشی که در دل آگاه است
یک نغمۀ لا اله الا لله است
آنجا که بلند است نوای توحید
تحمل بانگ محمد رسول الله است
توحید و نبوّت و امامت هر سه
با گفتن یک علی ولی الله است
بود که حق همچو مسلمان رو کن با مهر علی و آل احمد خو کن
با نام علی غنچۀ لب را بگشای با نام محمّد همه را خوشبو کن
آن دم که ز خون خود وضوء می کردند دانی که ز حق چه آرزو می کردند
ای کاش مرا هزار جان بود بتن تا آن همه را فدای او می کردند
تا بپا گردش چرخ و فلک و خورشید است
خرّم ز خون شهیدان شجر توحید است
این شعار شهدا وقت شهادت باشد
مرگ در راه خدا زندگی جاوید است
ای خفته به خون خویش در لنگر عشق در ظلمت شام ظلمت روشنگر عشق
برخیز و ببین که قایق سرخ فلق اینجا زده در بند ز خون لنگر عشق
گفته بودند که طبیب دل بیمارانی مادر پس طبیب دل من باش که بیمار توأم
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد
بیا بابا تماشا کن که فرزندت شود داماد
به سوی حجله دلشادم ولی زخمی به تن دارم
به جای رخت دامادی لباس رزم به تن دارم
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم