شهید احمد بلبلی بیدگلی؛ چریکی صحرایی
به من که خواهرش هستم میگفت اگر از من و یا خانواده شوهرت بَدی دیدی ببخش و زندگی کن. هیچ وقت ریا نمیکرد و کاری که میکرد برای رضای خدا بود و در راه خدا قدم برمیداشت. او نیمههای شب به درگاه خدا نماز شب میخواند و خواندن قرآن او ترک نمیشد در 17 شهریور که او در زد و خورد بود سربازان به دنبال او تا در خانه آمدند و تیراندازی کردند که تیر به بالای درمان هم خورده بود اما شهید زخمی نشد و زمان شاه رساله امام را که داشت از ترس سربازها گوشۀ باغچه خانه خاک کرد تا آنها نبینند.
به سخنرانیهای بنی صدر خائن نمیرفت. به دستگاه دکتر چمران رفت و از چریکهای صحرایی شد و از آن موقع دیگر به عنوان سرباز و بسیجی به جبههها رفت وقتی که رفت علیه صدام و برای دفاع از سرزمین اسلام جنگید و تا آخرین لحظه خون در بدن جنگید و به شهادت رسید او 14 سال مفقود الاثر بوده که جسد شهید در شلمچه دیده میشود و تحویل به خانواده داده میشود بعد از 14 سال.
راوی: خواهر شهید
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم