خاطرات دفاع مقدس - صفحه 2

خاطرات دفاع مقدس
خاطرات شهید «احمد تنه کار» به نقل از برادر شهید؛

شهیدی که برای زندگی كردن از خدا كمک می‌جست

برادر شهید «احمد تنه کار» در بیان خاطرات برادر شهیدش می گوید: او در عین این‌كه زحمت زیادی می‌كشید اما خسته به نظر نمی‌رسید و از زندگی نمی‌نالید علت این‌ را باید در استقلال او پیدا كرد، او می‌خواست متكی به خود باشد و برای زندگی كردن از خدا كمک می‌جست و حركت می‌نمود.

ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدای دفاع مقدس

به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدای دفاع مقدس را منتشر کرد.

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان/ قسمت هفتم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه‌ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می‌پردازد. این قسمت در خصوص اعزام نیروهای داوطلب بسیجی از شهرستان خرم آباد به جبهه های نبرد حق علیه باطل می‌باشد که در ادامه این فیلم را می‌بینید.

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان / قسمت سوم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می پردازد. این قسمت در خصوص اطلاعیه سپاه پاسداران استان لرستان جهت اعزام نیرو به جبهه های نبرد حق علیه باطل می باشد. در ادامه این فیلم را می بینید:

خاطرات دفاع مقدس استان لرستان/ قسمت دوم

خاطرات دفاع مقدس نام برنامه‌ای است که به مرور خاطرات دفاع مقدس در استان لرستان می‌پردازد. این قسمت به اعزام نیروهای بسیجی لرستان به جبهه‌های جنگ می‌پردازد. در ادامه این فیلم را می‌بینید.
به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس؛

فیلم سینمایی «قلب رقه» پخش می‌شود

به مناسبت سالروز بزرگداشت هفته دفاع مقدس، فیلم سینمایی «قلب رقه» در قزوین پخش می‌شود.
در میزگرد تحلیلی «صبح قزوین» مطرح شد؛

دفاع مقدس، گنجینه‌ای ناتمام

در آستانه هفته دفاع مقدس میزگرد تحلیلی «صبح قزوین» با حضور چند تن از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی در دفتر تحریریه «صبح قزوین» برگزار شد و ابعاد مختلف و دستاورد‌های آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

فرمانده‌ گره گشا و شیرمرد ارتفاعات جاسوسان

شهید در منطقه به «جعفرخان» معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای گره‌گشا، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقش‌آفرین بود و حتی در آن دوران از دلاورمردانی بود که از اروندرود عبور کرد.

آلبوم تصاویر شهید «محمدعلیم عباسی گراوند»

شهید «محمد علیم عباسی گراوند» در سال ۱۳۴۳ در شهرستان کوهدشت در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. وی در اولین حضور در جبهه ۱۵ سال بیشتر نداشت که از ناحیه کمر به شدت زخمی شد. شهید عباسی در کنار جهاد به کسب تحصیل نیز می پرداخت و بعد از اتمام دوران دبیرستان در کنکور سراسری شرکت نمود و موفق شد در رشته پزشکی پذیرفته شود. در فتح فاو و عملیاتهای دیگری شجاعانه شرکت می جست و سرانجام در عملیات کربلای ۵ در شلمچه خلعت خونین شهادت را بر قامت پوشاند و به وصال جانان نائل گردید.
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

خط را شکستیم!

«رودرروی ما دشمن حدود چهل، پنجاه دقیقه اول را مقاومت کرد تا خط نشکند، اما خط را شکستیم. دیگر هیچ‌کس نبود ما هم سرمان را انداختیم پایین و رفتیم تا روبه‌روی پاسگاه زید و مرز خودمان ایستادیم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

سیلی محکم به صورت گروهبان عراقی!

«اولی صورتش رو کمی عقب کشید و ضربه دست دومی محکم به صورت گروهبان عراقی خورد و نقش بر زمین شد عراقی‌ها که از دیدن این منظره حسابی عصبانی شده بودند. بچه‌ها را داخل سلول ریختند و شروع به ضرب‌وشتم آن‌ها کردند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ضرب‌وشتم اسرا به دلیل عزاداری برای امام حسین(ع)

«در سال ۶۷ وقتی در یکی از آسایشگاه‌ها مراسم سینه‌زنی اجرا شد سرهنگ عراقی این صحنه‌ها را از پنجره دیده به آن‌ها اخطار داده بود که سینه‌زنی نکنید، ولی اسرا توجهی نکرده بودند لذا به دستور او با کابل مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛

خوف دارم که در آن دنیا شفیع این بنده نباشید

«من از این خوف دارم که مبادا شما هم سعادت شهادت را داشته باشید و همانند شهید حسن رسولی از من ناراحت باشید و در آن دنیا شفیع این بنده حقیر نباشید ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خانواده شهدا بی‌تابی می‌کردند!

«می‌رفتیم به خانواده‌ها خبر شهادت‌شان را بدهیم. خانواده شهدا می‌آمدند. اصرار می‌کردند قبل از تشییع، شهیدشان را در سردخانه ببینند. می‌آوردیم می‌دیدند. در محوطه بی‌تابی می‌کردند و آرام یا بلند گریه می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛

آرزو دارم هر چه زودتر به پیروزی نهایی برسید

«من خیلی آرزو داشتم که تو هر چه زودتر از دانشگاه معلم شوی و به برادران و خواهران درس بدهی، ولی حالا که رفته‌ای به جبهه جنگ آرزو دارم هر چه زودتر به پیروزی نهایی برسید ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

در عملیات عمودی می‌رویم، افقی برمی‌گردیم!

«شانزده سال بیشتر نداشتم. در منطقه شلمچه در سنگر نشسته بودیم و با بچه‌ها صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم که در عملیات عمودی می‌رویم، افقی برمی‌گردیم، می‌خندیدیم و عین خیالمان هم نبود ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
خاطرات شهید «عباس ایرانپور دشتی»

مردی از جنس آسمان

پایگاه خبری نوید شاهد بوشهر خاطرات «شهید عباس ایرانپور دشتی» را در قالب عکس نوشته برای مخاطبان خود منتشر کرد.

معرفی کتاب| «بغض شکسته»

کتاب «بغض شکسته»، چهل تن از شهدای برگزیده استان قزوین به کوشش حسن شکیب‌زاده سال 1387 در 237 صفحه به چاپ رسید.

زندگینامۀ بسیجی شهید «اکبر موسی پور»

عشق، علاقه و احساس تعهد نسبت به انقلاب اسلامی باعث شد شهید «اکبر موسی پور» نه تنها سه بار برای دفاع از آرمان‌های انقلاب و حضرت امام خمینی (ره) به جبهه اعزام گردد بلکه در تبلیغ و جذب نیرو به جهاد سازندگی و سپاه در پشتیبانی جنگ تلاش نماید.
خاطره ی حاج بهزاد باقری از سردار شهید «داریوش مرادی فرد»

شهیدی که در عملیات شناسایی همیشه موفق بود

شهید «داریوش مرادی فرد» از نیروهای اطلاعات عملیات بود که برای هر عملیاتی می رفت و در ماموریت شناسایی موفق بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه