توصیه شهید «عباس شریفی» به حفظ حجاب
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید عباس شریفی فرزند محسن در تاریخ بیستم فروردین ماه 1348، در خانواده ای مذهبی و متدین در شهر قم بدنیا آمد.
وی در دوران تحصیل خود به ندای امام زمان خود حضرت امام خمینی «ره» لبیک گفت و به جبهه حق علیه باطل شتافت.
شهید شریفی پس از چندی مجاهدت در منطقه فاو با درگیری رژیم بعث عراق به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید.
با سلام و درود بر پیامبران الهی و خاتم الانبیاء که آخرین فرستاده ی خداست و انسان را از وادی جهل به وادی نور هدایت کرد؛ با سلام و درود بر ائمه اطهار و مخصوصاً حضرت بقیة الله اعظم که روزی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و با سلام و درود بر امام امت و یاران امام و شهدا و خانواده های اسراء، مفقودین، جانبازان و با سلام بر خانواده های رزمندگان که از جان و مال و فرزندان خود در راه خدا دریغ نکردند و با سلام بر سرور شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام.
اینجانب عباس شریفی دارای شماره شناسنامه 89 نام پدر محسن با وحدانیت یگانگی خداوند و با شهادت بر اینکه آخرین فرستاده خدا حضرت رسول «ص» می باشد؛ شهادت می دهم که روزی می آید که هرکس هر کاری کرده باشد به جزای اعمال خواهد رسید و شهادت می دهم که بعد از پیامبر اکرم «ص» ائمه اطهار از جانشینان آن حضرت و در غیبت حضرت مهدی ولایت فقیه می باشد و صیت نامه خود را آغاز می کنم.
خدایا ما را جزء سربازان واقعی امام زمان قرار بده، خدایا بیش از این مرا منتظر مگذار و شهادت در راه خودت را در این عملیات نصیبم بگردان، خدایا صبری به خانواده های شهدا اعطا بفرما.
حضور محترم پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم.
امیدوارم که زیر سایه ی پرچم اسلام زندگی خوش و راحتی داشته باشید.
پدر و مادر عزیزم من خود می دانم که فرزند خوبی برای شما نبودم و شما برای بزرگ کردن من خیلی زحمت و رنج کشیده امیدوارم با همه بدیهایی که من به شما کرده ام مرا حلال کنید و از شما خواهش می کنم که از طرف من با رفقا و قوم و خویشها مرا حلال و از انها طلب آمرزش می کنم.
از خواهران و برادرانم می خواهم که اولاً در زندگی خود حجاب خود را حفظ و ان شاء الله در آینده زندگی خوش و خرمی داشته باشید.
دوماً با تلاش و خوب درس خواندن خود بتوانید کمکی ناقابل به این جامعه ی اسلامی بکنید.
اکنون صحبتی با مادرعزیزم و مهربانم، مادرم من می دانم که تو چقدر در زندگی زجر و سختی کشیده ای امیدوارم که خداوند صبری به شما عنایت فرماید و فرزندان خود را به خوبی تحویل این جامعه بدهید.
مادرم من می دانم که توفیق شهادت ندارم ولی اگر خداوند چنین توفیقی به من داد از شما خواهش می کنم که برای شهادت من ناراحت نشوید و راضی نیستم در عزاداری من قطره ای اشک بریزید؛ زیرا هر قطره اشک تو منافقین از خدا بی خبر را شاد می کند.
ان شاء الله امیدوارم که خداوند تمام مریضهای اسلام معلولین و مجروحین را شفا عنایت فرماید.
مادر دلم میخواهد با شهادت من ان شاء الله اگر توفیق پیدا کردم، جای مرا در خانه خالی نبینید، مادر همیشه بعد از نماز امام را دعا کن؛ رزمندگان را دعا کن، معلولین و مریضهای اسلام را دعا کن و ...
مادرم بعد از شهادت من باز هم می گویم، قطره ای اشک برای من نریزید، اگر هم گریه کردید، گریه ی شادی باشد و حال سخنی با پدر عزیز و گرامیم: پدرم امیدوارم با این همه زحمتهایی که برای من کشیدید و فرزند خوبی برای شما نبودم، مرا حلال و از شما طلب آمرزش می کنم.
پدرم با اخلاق و رفتا خود از شما خواهش می کنم و تمنا می کنم که فرزندان خود را خوب تربیت کنید و از شما خواهش می کنم که با پولهایی که پس انداز کرده ام مراسم مرا ترتیب دهید و خواهشم می کنم که مراسم را ساده و زیاد باشکوه نگیرید و مرا در قم در گلزار شهدا دفن کنید پدرم من در حدود دو ماه روزه ی قضا و 2 الی 3 ماه نماز قضا دارم و از شما خواهش می کنم که چنین امری که برگردن من است شما انجام دهید و ا پدرم من در حدود 4000 ریال به بسیج قم بدهکارم چون تسویه حساب قبلی 4000 ریال به من اضافی داده است و من هم به بسیج تحویل نداده ام.
پدر عزیزم موتورم را هم برای خودت بردار ولی اگر نگاهی به موتور می کنید و به یاد من می افتید آن را به هر قیمی که خواستند بفروشید.
به رفقا هم سفارش می کنم که جبهه ها و مدارس را خالی نگذارید.
از رزمندگان می خواهم که هرگز جبهه ها را خالی نگذارید.